Uncle Ben, Spider-Man's uncle
نوشتهی من به دليل حسادتام به قدرت رسانهای کسی نيست، يا لااقل تنها اين نيست: با آن که هر اعتراض به قدرت میتواند حسادت به دارندهی آن قدرت شناخته شود؛ اما به نظرم واضح است که من اگر بخواهم هم نمیتوانم جای وبلاگ سردبير را بگيرم. اعتراض من به استفادهی غيرمسؤولانه از قدرت است؛ که اگر بخواهد شروع شود، بايد از همين دمِ دست، از همين وبلاگستان تمرين شود.
آقای درخشان با پنج سال زحمت کشيدن، سزاوار موقعيتی است که اکنون دارد، اما با روش «بیخيالانه»ای که مدتی است در پيش گرفته، در آيندهی نزديک ديگر نمیتواند باشد. او کسی است که در همه جا به عنوان «نمايندهی وبلاگستان فارسی» شناخته میشود، اما من به عنوان يک وبلاگنويس خردهپا به خودم حق میدهم که بگويم: Not in my name!
«پشه چو پُر شد بزند فيل را»، بنابراين، خانمها و آقايان وبلاگنويس پشهوزن که پيشنهاد «تحريمِ فيل» به نظرتان خندهدار است ولی در عالم سياست میخواهيد شاخ غول قدرتهای جهانی و حکومتها را بشکنيد: جنگ قدرت پشهها و فيلها از همين جاها آغاز میشود. استفاده از قدرت بدون مسئوليتپذيری، نمايندگی ديگران را کردن بدون داشتن رأی، تنها منحصر به حکومت دينی يا نئوکانهای کاخ سفيد نيست.
خب، حالا برويد يک شکم سير به فراخوان من بخنديد. البته قبل از خنديدن، فراخوان را به فونت درشت، در نوشتهی قبلی ببينيد. توجه کنيد مسأله در آزادی بيان برای ابله خواندن اين و آن نيست: مسأله سوء استفاده از قدرت است.