حامد قدوسی دربارهی ضعفِ دلایلِ قائلانِ به تقلب نوشته و توجه ما را به دو خطرِ بسیار مهم در مورد استدلال ضعیف جلب کردهاست. یکی این که خودمان را فریب بدهیم و مسألهای بسیار اساسی را به مشکلی ساده تقلیل بدهیم: «اگر احمدینژاد واقعاً رای آورده باشد و ما با تصور دستکاری آرا خودمان را مشغول و راضی کنیم از درک یک مسأله کلیدی در کشور محروم میشویم و این در بلندمدت بسیار مضر است. [مسألهای کلیدی که] همین مشکل اتکاء به دموکراسی صرف در ایران است: 12 میلیون رایی که میتوان با 100 هزار تومان در سال خریدشان.» دوم این که اخلاق را زیر پا بگذاریم و با دلایلِ ضعیف به حریف اتهامِ دستکاری وارد کنیم.
روزنامهی کیهان هم امروز ادعا کرده که یک سازمانِ نظرسنجیِ امریکایی پیروزی احمدینژاد را پیشبینی کرده بود. وقتی گزارشِ این سازمان را میبینیم (فایل PDF) مشخص میشود که طبقِ معمول کیهان نیمی از حقیقت را گفته و بخشِ مهمترِ آن را پوشانده است: نظرسنجی یک ماه قبل از انتخابات (11 می - 21 اردیبهشت) انجام شده؛ و در صفحهی 8 آمده که 21 درصد رأی نخواهند داد؛ 34 درصد از نمونه به احمدینژاد، 14 درصد به موسوی، 2 درصد به کروبی و 1 درصد به رضایی رأی خواهند داد و 27 درصد آنان گفتهاند مطمئن نیستند به چه کسی رأی خواهند داد. با در نظر گرفتنِ توزیع به شرطِ رأی دادن، رأی آقای احمدینژاد 44 درصد، موسوی 18 درصد، کروبی 3 درصد، رضایی 1 درصد و آرای مردد 34 درصد بودهاند. پیشفرضِ اصلاحطلبان این بود که این 34 درصد بیشتر بین کاندیداهایی غیر از احمدینژاد توزیع خواهد شد؛ چون کسی که تا یک ماه قبل از انتخابات هنوز تصمیم نگرفته باشد که رئیسجمهور چهار سالِ اخیر خوب بوده، احتمالاً از او رضایت ندارد. اما حتی اگر فرض بگیریم که این افراد به نسبتِ مساوی بین کاندیداها توزیع میشدند، احمدینژاد 52 درصد رأی را میآورد و نه بیشتر. بنابراین بیهوده نیست که رئیسِ مرکزِ تحقیقات صدا و سیما در همان صفحهی کیهان مجبور است بگوید که بعد از مناظرهی موسوی و احمدینژاد او ناگهان جهش 12 درصدی کرده است - چیزی که بر عکساش بسیار محتملتر است.
برگردیم به ارائهی دلیلِ محکمهپسند: دلیلِ آماری که بسیاری از جمله خودِ من را قانع به تقلب کرد، تحلیل رگرسیونِ نسبتِ آرای کاندیداها در اعلامِ نتایج اولیه بود که من اولین بار آن را در سایتِ انتخاب دیدم. آقای قدوسی به درستی یادآور شده که متغیرِ آرای اعلام شدهی کاندیداها در نتایج اولیه ناپایاست و بنابراین طبیعی است که نتایج خطی در بیایند.
پیش از دانستنِ این نکته آمارهای اعلام نتايج اولیهی انتخابات ریاست جمهوری سالهای 80، 84 (دور اول) و 88 را از سایت ایسنا استخراج کرده بودم، نتایج این سه انتخابات را با هم مقایسه و نتایج را برای آقای قدوسی هم فرستاده بودم. سه نمودارِ زیر نشاندهندهی این مقایسه است (برای دیدنِ اندازهی بزرگتر روی نمودارها کلیک کنید).
در نمودارهای فوق دیده میشود که R2 در همگیِ نمودارهای مرتبط به انتخاباتِ اخیر بزرگتر از دو انتخاباتِ دیگر است. البته این باز هم دلیلِ «محکمهپسند» نخواهد بود.
همچنین با توجه به شبهاتی که در موردِ سرعتِ شمارش وجود داشت، روی این موضوع هم کار کردم و با توجه به ساعتهای ثبت شده برای خبرهای ایسنا دو نمودار «آرای شمرده شده بر حسبِ زمان» و مشتقِ اولاش یعنی سرعتِ شمارش را بر مبنای واحدِ رأی بر ثانیه را برای هر سه انتخابات به دست آوردم که میتوانید در دو نمودارِ زیر ببینید.
دیده میشود که روندِ اعلامِ نتایج در سال 80 از همه یکنواختتر بوده و در انتخاباتِ اخیر تغییراتِ سرعتِ شمارش از همه بیشتر بوده است. البته این هم باز دلیلِ «محکمهپسند» نمیشود. (فایل اکسلِ آمارها و نمودارهای فوق را از اینجا دانلود کنید).
نکتهای که به نظرم آقای قدوسی توجه به آن نکرده در آمار نیست. در این است که دلیلِ محکمهپسند برای تقلب را ما نباید ارائه دهیم. طرفِ برگزارکنندهی انتخابات است که باید اعتمادسازی کند و در نهایت اگر از این کار ناتوان ماند، دلایلِ متقن برای سالم بودنِ انتخابات بیاورد. مثالی که آقای زیدآبادی در مقالهای ارائه داده در این مورد جالب است:
اكنون وضعيتي را فرض كنيد كه شما ميخواهيد پولتان را جلو باجه بشماريد، اما مسوول باجه سر شما فرياد زند كه: اين چه كاري است؟ به من اعتماد نداري؟ تو بايد به من اعتماد داشته باشي وگرنه معلوم است كه ريگي در كفش داري و از جايي براي بياعتبار كردن من دستور گرفتهاي…
در مقابل چنين باجهداري چه خواهيد كرد؟ تسليم امر و نهي و غيظ و قهر او ميشويد و از شمردن پول خودداري ميكنيد يا اينكه با بلند كردن صدايتان فرياد برميآوريد كه آقاي محترم! اولا، روي چه حسابي من بايد به تو اعتماد داشته باشم؟ ثانيا، پول خودم را حق ندارم بشمارم؟ ثالثا، اگر تو كاملا درستكار و امانتداري چرا از شمردن پول ميهراسي؟"
مثالِ آقای زیدآبادی را میتوان باز هم گسترش داد. فرض کنید مسئول باجه اعتقاد داشته باشد که مالکیتِ خصوصی مبنایی ندارد و این بیاعتقادی را قبلاً به شما نشان داده باشد. در این صورت بنا را باید بر اعتماد به امانتداریِ او در حفظِ مالکیتِ شما گذاشت یا بیاعتمادی؟ در ضمن فرض کنید که شما در یک سرزمین کافکایی زندگی میکنید که این تنها بانک موجود است و برای حساب باز کردن نه تنها اعتماد، که باید به آن اعتقاد و ایمان داشته باشید و وفاداری خود را به مسئول باجه اثبات کرده باشید وگرنه اصلاً برایتان حساب باز نمیکنند. در ضمن قانونِ شهر این است که هر کس بلند به رئیس باجه اعتراض کند امنیت بانک را به خطر انداخته و پلیس با او چون دزدِ مسلح معامله خواهد کرد.
این شهرِ کافکایی تخیلی نیست: نظریهپردازانِ سیاسیِ ولایتِ مطلقهی فقیه رسماً و علناً اعلام کردهاند که رأی و نظرِ مردم ارزشی ندارد مگر آن که به تأیید ولی فقیه برسد. به قول آقای کدیور:
بنابراین در این مورد نخست نمیتوان گفت که دستکاری در آرای مردم اتهام است وقتی که طرف خودش معترف است که آرای مردم را دارای اصالت و ارزش نمیداند. دوم نمیتوان گفت طرف تنها «حریف» است، او داورِ بازی هم هست.
این شواهد هست: درخواستِ نظارتِ بینالمللی بر انتخابات را بیشرمی و جسارت میخوانند. حتی ناظرانِ داخلیِ کاندیداهای تأیید شده را در جریانِ شمارشِ آرا بیرون میکنند. با قطع کردن کانالهای اطلاعرسانی راه را بر نظارت میبندند. موقعِ اعلامِ آرا در عرضِ 16 ساعت 39 میلیون رأی را میشمرند اما آرای تفکیکی شهرها و حوزههای انتخابیه بعد از سه روز حاضر میشود!
اما با وجودِ همهی این نکات و نکاتِ غیرمحکمهپسندِ دیگر، به نظرم رفتن به این محکمه و پذیرفتنِ خواستِ دلیلِ محکمهپسند به معنای پذیرفتنِ همان ترتیباتِ کافکایی است؛ و به همین دلیل از همه دعوت میکنم که اصولاً از این درخواست سر باز زنند و هیچ دلیلی ارائه نکنند!
آقا ما دیگر به شما اعتماد نداریم. همین کافی است.
[+] بر مبنای قانونِ بنفورد، ادعا شده احتمالِ ساختگی بودنِ آمارِ وزارت کشور بیش از 99 درصد است. البته پاسپارتو میگوید تستِ بنفورد را انجام داده و آمار این تست را رد کردهاند. کامنتها را ببینید.
10 comments:
با سلام و مهر
آیا بدون وجود راهبری پر قدرت و حقیقی می توان تا رسیدن به خواستها مردم به حرکت ادامه داد؟
www.hamrahehagh.blogfa.com
دوست عزیز. شما و برخی دیگر از دوستان نکاتی درباره ی پایایی متغیرها گفته اید که من نیز در ابتدا فکر کردم که ملاحظه ی درستی است. اما رشته ام اقتصاد است و با یاد آوری بحث پایایی که در اقتصادسنجی مطرح است، متوجه شدم که انگار این سخن به هیچ وجه درست نیست. پس چرا وقتی درک درستی از چیزی نداریم، باید آن را درست بپنداریم.
وزارت کشور تنها آمار مربوط به مجموع آرا را اعلام کرده است. که در آن برای هر نامزد،در هر نقطه از زمان، تنها یک عدد موجود است. نمیدانم دوستانی که مدعی هستند تست پایایی را انجام داده اند، چگونه با یک عدد برای هر نقطه از زمان آزمون پایایی انجام داده اند!
امین عزیز آن تست بنفورد درست انجام نشده، در تست بنفورد رقم سمت چپ را بررسی میکنند نه رقم سمت راست را. شبی که نتایج منتشر شد تست بنفورد را انجام دادم و تست را پاس کرد. اینجا را هم ببین:
http://www-personal.umich.edu/~wmebane/note14jun2009.pdf
البته دوستان در جمع و تفریق نتایج اعلام شده گافهایی را پیدا کردهاند که حتما دیدهای.
نسبت آرا به تنهایی نمیتواند من را قانع به وقوع تقلب کند.
با این حال به نظر من چهار مورد خیلی مشکوک هست که جای بررسی دارد: ۱- در حوزههایی که احتمال داده میشد موسوی به طور قاطع ببرد رای موسوی و احمدینژاد نزدیک است / ۲- در حدود ۷۰ حوزه بیش از ۱۰۰٪ واجدین شرایط رای دادند، من نمیدانم علتش آیا این بوده که اول تعداد واجدین شرایط را کمتر اعلام کردند(منابعی از ۵۱ میلیون واجد شرایط در کل کشور حرف میزدند درحالی که وزارت کشور میگفت ۴۶ میلیون) یا این که تقلب آشکاری صورت گرفته. / ۳- مجموع آرای کروبی و رضایی به زحمت به ۳٪ کل آرا میرسد که برای من باور نکردنی است./ ۴- ناظران کاندیداها پای تعداد زیادی از صندوقها حضور نداشتند و باید آن صندوقها را دوباره بررسی کرد.
سلام؛
من واقعا ممنونم از کاری که روی این نوشته انجام داده اید. هر چند که دغدغه آقای قدوسی را می فهمم، اما معتقدم بنا به استدلالهای برخی از فلاسفه سیاست مثل هانا آرنت - بخصوص در کتاب وضع بشری - اساسا تقلیل رفتار سیاسی و وجود انسانی به اعداد و آمار صرف برای تبیین مسیر جوامع از نوعی ضعف "ساده سازی" رنج می برد که ریشه اش در جهان مدرن به تقلیل حوزههای اجتماعی و سیاسی به "اقتصاد" باز می گردد.
شخصا با بخشی از این انتقاد موافقم. البته روشن کنم که روی سخنم با پست آقای قدوسی است.
باز هم ممنون از دیدن هر دو جنبه در نقد خودتان
مثل بیشتر مطالب دیگرتان بسیار خواندنی. نشد که فایل را دانلود کنم.
آن مطلب انتخاب که در خرداد ۸۸ هم آمده نادرست است ولی به کسانی که به تحلیل بنفورد علاقهمند هستند پیشنهاد میکنم این را ببینند:
http://arxiv.org/abs/0906.2789
مقالهای که لینکش در کامنت بالاست میگوید رای آقای کروبی مشکوک است (من هم نکتهای که مقاله میگوید را الان محاسبه کردم و همانطور که مقاله میگفت مشکوک بود)، خیلی خوب میشود اگر دوستان دربارهاش بیشتر بحث کنند.
سلام
ممنون از كار جالبي كه انجام دادي
چطور رگرسيون سال هشتاد و هشت اين قدر كم درآمده؟ هر كس حساب كرده رگرسيون را 0.997 يا اين حدود درآورده. لطفاً توضيح بده كه چرا براي شما 0.84 درآمده. براي نمونه اين رو ببينيد:
http://docs.google.com/View?id=ddcfg2mv_6c6k3ccdv
have you seen this? http://blog.frozenpla.net/?p=446
آن مقاله آرکایو را که لینک دادی، دیده بودم- اتفاقا همان را دیروز برای پسرفهمیده کامنت گذاشتم- که بر اساس آن پست را آپدیت کرد- شاید بد نباشد یک نگاه دیگر بیندازی
ارسال یک نظر