99 سال پيش وقتی مظفرالدين شاه مجبور شد به مشروطيت تن در دهد، در فرمانی «اعطای مشروطيت» را اعلام کرد. بر سر در مجلس شورای ملی که پس از اين واقعه تشکيل شد تاريخ آن را به صورت «عدل مظفر» درآوردند. معلوم نشد که منظور اين عبارت آيا عدالت ظفر يافته و پيروز شده بود يا عدالت سلطان مظفرالدين شاه قاجار، که از سر مرحمت ملوکانه به رعايای خود مشروطه را اعطا کرد.
ديشب شورای نگهبان اعلام کرد تنها شش نفر از مقربان درگاه صلاحيت نامزدی در انتخابات رياست جمهوری را دارند. 22 ساعت بعد اعلام شد که آقای خامنهای پس از تقاضای رئيس مجلس، از روی مصلحتانديشی و برای اين که «صاحبان سلائق گوناگون سياسي فرصت و مجال حضور در آزمايش بزرگ انتخابات را بيابند» بر سر مردم منت نهاده و صلاحيت دو نفر از نامزدها را دوباره به آنان اعطا کردهاند. تقريبا شکی نيست که بين شورای نگهبان و رهبری لااقل يک خط تلفن وجود دارد و رابطهی بين شورا و رهبر هم رابطهی سرباز و فرمانده است، پس احتمال اين که شورای نگهبان بدون اطلاع و اجازهی خامنهای اسم نامزدها را اعلام کرده باشد ضعيف است.
نمیدانم هدف از اين کار چه بوده، اما میشود حدس زد که شايد سنجش واکنش عمومی و در ضمن گذاشتن منت ملوکانه بر سر جبههی مشارکت از اهداف اين پردهی نمايش بودهاند. اگر جبههی مشارکت در اين انتخابات شرکت کند، بايد بگويد چگونه میشود با حکم حکومتی مخالف بود ولی اين بار هم چون هميشه به آن گردن نهاد؛ و اگر به فرض محال در انتخابات پيروز شود همواره طوق اين منت بر گردناش خواهد بود.
در اين ماجرا عدالت پيروز نشد، مرحمت ملوکانه بود که دوباره اندکی از آن چه حق مردم است را به آنان اعطا کرد تا هم منتاش باقی باشد و بتواند باقی حقوق را بصورت سازمانيافته و «قانونی» نقض کند.
پ.ن. در اين وبلاگ هم توصيف از ماجرا مشابه توصيف من است اگرچه ديدگاه نويسنده با ديدگاه من کاملا متفاوت است.
2 comments:
نکته بسیار جالبی را اشاره کردید که از تیزهوشی و بلوغ فکری شما حکایت دارد. خوشبختانه «کلی گویی بیجایی هم» من نیافتم ! کاملاً مقایسه بجایی بود که بر اصل مطلب نظر داشت.
موفق باشید
آرمان
امين عزيز!
خيلی خوب نوشتی.
اما راستاش را بخواهی در اين حکومت خرتوخر عظمیی به پاست که بيا و بنگر!
جنگ قدرت در تمام عرصههای حکومت ايران در جريان است.
راستی تو پست قبلی منو نديدی؟ رد صلاحيتها را من ساعت 8:55 دقيقه فرستادم! سرعت عملام خوب بود!
ارسال یک نظر