چندپارگی جهان ايرانی از کجا آغاز شد که بدين فرجام وحشتناک رسيد؟ شايد از روزی که رضاخان ميرپنج به زور کوشيد کشوری ايلياتی و روستايینشين را ظرف مدت دو دهه مدرن کند، برای آن اسطوره و نام جديد بسازد و آن را وارد گردونهی دنيای متجدد و مترقی کند.
زخمهای آن مدرنسازی زورکی هنوز التيام پيدا نکردهاند و در تاولهای اذهان مدرنستيز بسياری از ايرانيان به چرک مینشينند، و از طرف ديگر هنوز به تصورات پوچ در ذهن ايرانيان دامن میزنند که گمان میکنند «ميراثبر تمدنی 2500 ساله» هستند، در حالی که انقطاع تاريخی و فراموشکاری نسلها باعث شده ما حتی ميراثبر 1000 سال تمدن هم نباشيم، که اگر بوديم میبايد وضعيتمان میبايد بسيار بهتر از امريکاييان میبود که تنها 400 سال تاريخ دارند. دو سه نسل قبل، پدران اغلب ما ايرانيان يا روستاييان بیسوادی بودند که حتی تصوری از کلمهی «ايران» نداشتهاند، يا عشاير و ايلياتی بودند که دو سه هزار سال است طرز زندگیشان هيچ تغييری نکرده و هنوز به همان سبک عتيق زندگی میکنند.
تصور اين که تمدنی که تختجمشيد را ساخته تمدن ما بوده همانقدر غيرواقعی است که تصور کنيم تمدتی که آکروپوليس را ساخته از آن ماست. هنوز روستاييان سردشت گمان میکنند تختجمشيد را سليمان نبی ساخته و شايد اگر اين گمان باطل تاريخی و ترس از تقدس آنجا نبود، اکنون چيزی از آن بنا نمانده بود و همه را غارت کرده بودند.
1 comments:
آقا مهرزاد بروجردی در کتابی که به زودی چاپ خواهد کرد اعلام می کند که رضا خان اصلا ديکتاتور نبوده، بلکه بسيار گل ماه درخت بوده و کلی هم آدم با فکری بوده که مدرنيسم را با سياست- نه با زور به روستائيان ایرانی چپانده. ایشان معتقدند که روشنفکران دوران رضا شاه از بهار گرفته تا اعتصام الملک و باقی اساتيد بسيار خاطر رضا شاه را ميخواستند و با آزادی کامل از او انتقاد می کردند و در پروژه زور چپان کردن مدرنيسم بسيار نقش سازنده داشتند. بطور کلی الان مد شده که خيلی ها ميگويند دوران رضا شاه خيلی خوب بوده و ما با فراموشکاری تاريخی این دوران را بازنگری ميکنم. بنده منتظرم کتاب چاپ بشه ببينيم این ناستالژی رضا شاهی جريانش چيه! فعلا افضات بنده را به حساب خاله زنکی بگذاريد
البته کتاب در مورد روشنفکران دوران رضا شاه هست و مهرزاد بروجردی اصولا در کار روشنفکران هست
http://faculty.maxwell.syr.edu/mborouje/book_description.htm
ارسال یک نظر