تأییدِ نظریهی ولایتِ مطلقهی فقیه وابسته به این فرض است که اکثریتِ مردم را صغیر، مهجور و از نظر عقلی نارس بدانیم. ولایت در این نظریه به معنای سرپرستی است و دیدگاه ولایتی در رفتارِ کنونی حکومتِ ایران بازتاب مییابد: حکومت عقلِ منفصلِ مردم است، مدعی است که وظیفهی نظارتِ اخلاقی دارد و خیر و صلاحِ افراد را بسیار بهتر از خودشان تشخیص میدهد. این خود برای وجدانهای آزاده و پایبند به اخلاق مسئولانه کم شکنجهای نیست، اما کار به اینجا ختم نمیشود و سوگمندانه وضعیت مهجوریت و صغارت در رفتارِ بسیاری از مردم هم بازتاب مییابد؛ چنان که امین بزرگیان در زمینهی رفتار جنسی به خوبی مشاهده کرده است: «وقتی دولت، خود را موظف به سرکوب و کنترل میلِ جنسیِ جامعه بداند و این "بار" را از دوشِ خود افراد بردارد [...] این پیام را به جامعه میدهد که هر جا من (دولت) نبودم، لیبیدو [میلِ جنسی] یت را رها کن.».
دورِ باطل و شومِ سرکوبِ اخلاقیِ حکومت و هرجومرج اخلاقیِ مردم منحصر به رفتارِ جنسی نیست. فردی که همواره به حضورِ ولی و سرپرست برای رعایتِ اخلاق عادت کرده مشکل بتواند خودداریِ آزادانه را تجربه کند.
موضعِ ایجابیِ ما
حکومت سرپرستِ مردم نیست. حکومت امانتدارِ مردم در حفظِ اموال عمومی، امنیت و نظم اجتماعی است. اجبارِ قانونی باید در کمترین حدَِ ممکن باشد و تکیهگاهِ اصلیِ نظم اجتماعی تنها میتواند و میباید وجدانِ و انتخابِ درستکارانه و خوددارانهی افرادِ اجتماع باشد . تشخیص این که در کدام مورد اجبارِ قانون و تعیین مجازات برای شکستنِ آن به نفعِ عمومی است باید تنها پس از مباحثهی اجتماعی انجام گیرد و پس از آن اقناعِ عمومی و عُرفی باید بتواند آن قانون را در اکثریتِ افرادِ جامعه پذیرفتنی و درونی کند، به گونهای که نظارتِ قانونی برای اقلیتِ محدودی قانونشکن باقی بماند، نه برای اکثریت.
2 comments:
با سلام و احترام خدمت شما
سایت فرهنگ خوان ویژه اشتراک گذاری لینک های حوزه ی فرهنگ و اندیشه افتتاح شد.
دسترسی به این سایت از طریق آدرس های زیر ممکن است
www.farhangkhan.com
www.farhangreader.com
سپاسگزار خواهیم شد چنانچه با اطلاع رسانی این رویداد فرهنگی، در انجام رسالتی که به دوش می کشیم یاری مان کنید.
مدیر سایت فرهنگ خوان
آفرین.خیلی خوب مطلب رو بیان کردی
ارسال یک نظر