در زمانهای که گذرِ زمان دائماً همهچیز را میفرساید و متحول میکند، نتیجهی فقط به بقا فکر کردن تلاش دائمی و ناموفق برای حفظِ وضعیتِ حال و حسرتِ گذشتهی طلائی را خوردن است. تلاش برای حفظِ قالبِ یخی است در زیرِ تیغِ آفتاب و رساندنِ آن به حکومتِ موعودی که قرار است فریزر باشد و همهچیز را همانگونه که هزار و چهارصد سال پیش بوده منجمد نگه دارد. حکومتی که تنها امیدِ ما برای حفظِ قالبِ یخمان است.
ظهورِ منجی و تغییرِ معجزهگونِ همهچیز به نفع باورمندان به نظام تقریباً تنها امیدِ باقیمانده برای آنان است. بصیرتِ ویژهای نمیخواهد دیدن این که حکومتی که با خونِ دل و بنا به حکمِ اوجبِ واجبات حفظ میکنند دستاوردِ مادیِ چندانی ندارد. همان اندک هم باز باید دوباره صرفِ حفظِ نظام شود (آفتابه خرجِ لحیم) و در جهت بهبودِ زندگی و ایجاد چشماندازِ بهتر برای زندگیِ فرزندانشان نیست: انرژیِ هستهای، پیشرفت صنایع موشکی و دفاعی، محبوبیت در بین تودههای مسلمان یا ماهوارهی امید، امیدی برای خانهدار شدن، افزایش اشتغال و بهبودِ وضعیت معیشت خانوادهها را به همراه نمیآورد. در چنین شرایطی آینده چیزی نیست که بدون معجزه بتوان به آن امید بست.
موضعِ ایجابیِ ما
ما خواستار چشماندازِ روشن و امیدبخش برای آینده هستیم، چشماندازی که در آن افراد جامعه بدانند کار و مشقّت امروزشان نتیجهی مستقیم در بهبود وضعیتِ زیستِ آیندهی خود و فرزندانشان دارد. بدانند راهحلهای انسانی و عاقلانه برای مشکلات ارائه و اجرا میشود نه این که به معجزه و آمدن منجی حواله داده شود. بدانند که با برنامههایی درست و نه با دل بستن به ظهورِ نزدیک، با شناخت نقاط قوت و ضعف کشور و نه با توسل به موهوماتی چون گذشتهی پرافتخار یا معجزات آخرالزمان، رشدِ تدریجی و مداومی در پیش است که پس از چند دهه کشورشان را در سطح کشورهای آبرومند و بسیار مناسب برای زندگی قرار میدهد، جایی که میتوان خوب زیستن به سبکِ ایرانی را تجربه کرد.
0 comments:
ارسال یک نظر