قبلاً دربارهی ايدهی «وبلاگستان فارسی چون زمينی برای تمرين مفاهمه» نوشتهام:
وبلاگستان جايی است که پلوراليزم خوشبينانه میتواند در آن رشد کند و ببالد: جايی که هر فرد میتواند عقيدهاش را به بهترين شکل توضيح دهد و نقد بنيادين از آن را انتظار داشته باشد؛ در اين صورت است که میتوان فهميد که چرا بسياری مثل ما فکر نمیکنند و چرا حق دارند مثل ما فکر نکنند.
يک بار ميرزا پيکوفسکی در يکی از مينيمالهايش وضعيت مداراگر و متعصب را به شکل گفتوگوی کُره و مکعب تصوير کردهبود. با استفاده از اين تمثيل، به گمان من وبلاگستان جايی است مثل بستر رودخانه که در گذر زمان بسياری سنگهای مکعبی متعصب را در کنار هم میغلتاند تا از فرسايش تعصب آنها، سنگهای کُروی مداراگر بسازد.
در نوشتارِ (يا بهتر بگويم: رفتارِ) بسياری از وبلاگنويسها در ضمن بحثها و نقدهای وبلاگی، عارضههايی تکراری را ديدهام که مفاهمه را به اشکال میکشانند. اين آسيبها را قبلاً به اختصار در نوشتهی فوق ذکر کردهام.
خودم هم در حاشيهی وبلاگ عنکبوت، به خصوص نامهنگاریها و پاسخ به کامنتها، به خوبی اين «فرسايش تعصب» را تجربه کردهام. اين تجربهها باعث شدهاند تااکنون يکی از مهمترين فايدههای وبلاگهای فارسی را در همين تمرين مفاهمه بدانم.
در آخرين اينگونه نامهنگاریها، به اين نتيجه رسيدم که بد نيست وبلاگی جداگانه درست کنم و اين نامهها را در آنجا منتشر کنم. نام اين وبلاگ تازه را «بازی عنکبوتی» گذاشتهام که عنوانی است که مخلوق در ضمن يک ايميل به اين روشِ نامهنگاری و انتشار آنها دادهاست.
اولين پست اين وبلاگ، همان آخرين نامهنگاری است که با مخلوق انجام شده و ماجرايی دارد: در حاشيهی نقدهای ملکوت بر برنامههای نيلگون عبدی کلانتری، مخلوق نوشتهای در نقد روش نقد ملکوت نوشت که با واکنش او مواجه شد. من کامنتی ذيل نوشتهی ملکوت گذاشتم و گمان میکردم خصوصی میماند، اما يک اشتباه باعث شد که اين کامنت برای همه منتشر شود و مخلوق آزرده از آن يک نوشتهی تازه در وبلاگاش نوشت و من را به لقب «دوزيستی» مفتخر کرد.
از اينجا واکنشهای ايميلی بين من و مخلوق (و گاهی، نويسندهی وبلاگ ملکوت، داريوش محمدپور) را میتوانيد در وبلاگ تازه بخوانيد.
اگر نقل قولهای اين وبلاگ را درست نمیبينيد، دکمهی Change Font در بالای صفحه سمت چپ را امتحان کنيد.
0 comments:
ارسال یک نظر