تقديم به ميرزا پيکوفسکی و آرش عاشورینيا
استفاده از تومارچرخان (scroll bar) برای بالا و پايين کردن صفحه، يک عادت کاربرانِ کامپيوترهای امروزی است، عادتی که برای ساده کردناش چرخ هم به ماوسها اضافه کردهاند.
عکسی که روی وب گذاشته میشود میتواند از اين عادت کاربران برای رسيدن به زيبايیشناسی جديدی استفاده کند.
يک تکهی عمودی از عکس، که بهتر است با لنز وايد گرفته شده باشد، میتواند با اسکرول شدن به بالا و پايين حس جديدی از بُعد به بيننده بدهد که در کار چاپ شده موجود نيست. مثلاً اين نمونه را ببينيد.
اسکرول به چپ و راست با عنوانِ «پانوراما» سابقهی تاريخی هم دارد، اما برای کاربر وب استفاده از آن کمی مشکلتر است. مثلاً اين عکس از اتاق مطالعهی بريتيش ميوزيوم را نگاه کنيد (برای ديدن نمونههای جالب ديگر از عکسهای پانوراما در ويکیپديا، اينجا را ببينيد).
عکسی که در پايين گذاشتهام در چاپ اصلاً زيبا نيست، اما برای بينندهی وب ممکن است جالب باشد. اين نشان میدهد که صفحهی وب و عکس روی وب لزوماً از قواعد زيبايیشناسی عکس چاپ شده پيروی نمیکنند؛ شايد لازم باشد با توجه به زيبايیشناسی اسکرول بار، قاعدههای جديدی برای ترکيببندی (composition) عکسهای روی وب وضع شود.
چند موضوع برای نوشتن دارم، اما فرصتی نيست.
احتمالاً اينجا علاوه بر اين چند هفته، چند هفتهی ديگر هم تعطيل باشد. اگر خوانندهی عزيزی را در اين مدت منتظر گذاشتهام، عذر میخواهم.
3 comments:
با سلام
به موضوعی اشاره کرده بودی که کمتر کسی شاید حتی به آن فکر کند اما بسیار جالب بود.
اما خود شما خوب می دانید که به نمایش گذاشتن گزینه ای با آن بزرگی که مد نظر شماست دسترسی به بسیاری از مطالب و نکات اصلی را در یک سایت پنهان می کند که به منزله از دست دادن یک کاربر اینترنتی است ولی منکر این نیستم که استفاده از آن بسیار جالب و زیباست درست همانند کار شما.
امین جان
جهان افقی است ( نکنه تو هم تا حالا فکر میکردی که گرده !!! ) . یعنی بیشتر یک فصای سه به چهار افقی است ( البته از دید ما نه فرشته ها و ملائک ) . اینکه محدودیت های یک ابزار ( صفحه مانیتور ) رو بشه براش اصول زیباشناسی تعریف کرد هم خودش حکایتی است . البته اگر دقت هم نکنی میبینی که ابعاد مانیتور بر اساس همون فضای سه به چهار مرسوم ساخته شده . بجر مونیتورهای صفحه بندی روزنامه ها که عمودی است .
زیباشناسی اسکرول بار یا همون طومار چرخان شما هم قشنگترین جوکی بود که خوندم . اگر کمی زیباشناسی سینما رو ببینی میبینی که حرکت عمودی دوربین همون زیباشناسی اسکرول بار شماست چون اطلاعات رو جزء به جزء به بیننده میده نه یکهوئی مثل عکس .
حالا اگر بخوای بحث زیباشناسی حرکت در تصویر رو بکنی یه حرفی ولی ریباشناسی اسکرول بار یک کم ستمه .
کلاغ سياه عزيز
خوشحالم که مطلبی که اصلاً به قصد جوک ننوشته بودم از ديد يکی از طنازترين بلاگرهای فارسیزبان به عنوان يک جوک خوب شناخته شده! اصولاً خيلی از زيبايیشناسیها با محدوديت ابزار ساخته میشوند. نقاشی آبرنگ زيبايیشناسی خاصی دارد که عکاسی رنگی ندارد، فقط به دليل محدوديت ابزار. سينما با فيلمهای هفتاد ميليمتری هم يک زيباشناسی خاص دارد که مثلاً ديويد لين از آن میتواند لورنس عربستان يا دکتر ژيواگو بسازد، که طبيعتاً آن جلوه را بر صفحهی تلويزيون نمیتوان ديد. صفحات وب هم محدوديتهای فنی زيادی دارند که يکی از آنها همين شکل تومار يا اسکرولگونهی آنهاست. کسانی در سايتهای هنری مثل سايتهای گالریها و عکاسهای حرفهای سعی کردهاند که شکل صفحه را افقی کنند اما با توجه به محدوديتهای استفادهپذيری و عادات کاربران رابطهای گرافيکی کاربر، هنوز شکل عمودی ترجيح داده میشود.
طبيعی است اگر کتاب، با شکل ورقها و صحافی و جلدش میتواند زيبايیشناسی خودش را داشته باشد، و مثلاً روزنامه از قواعد ديگری پيروی کند، صفحهی وب هم میتواند قاعدههای زيبايیشناسی خودش را داشته باشد. با توجه به اين که از ابداع وب و همهگير شدن آن هنوز دو دهه نگذشته، میتوان فرض کرد که خيلی از اين قواعد، اگرچه به شکل ذوقی استفاده شدهاند، اما مدون و معين نشدهاند.
در ضمن، به نظر نمیرسد که زيبايیشناسی بالا و پايين کردن صفحهی وب، با توجه به ماهيت ايستا و استاتيک آن، چندان به زيبايیشناسی حرکت عمودی دوربين در سينما مربوط باشد. در سينما دوربين است که نشان میدهد اما در صفحهی وب کاربر خودش با بالا و پايين کردن عکس به بُعد و جزئيات آن توجه میکند. اين ابزاری است کاملاً نو، اگرچه طبيعتاً استفادهی هنری از آن میتواند به ويژگیهای چندين ميليون سالهی بينايی آدمها (و البته کلاغ سياهها!) مربوط باشد.
ارسال یک نظر