«مجموعهی خزنده» در مغز پستانداران تکامليافته قسمتی است که مشابه آن در مغز تمام خزندگان وجود دارد؛ و مسئوليت غضب، بيگانههراسی (xenophobia)، واکنشهای اساسی حياتی «جنگ يا فرار»، قُرُق کردن محل برای خود، سلسلهمراتب اجتماعی و غريزهی اطاعت کورکورانه از رهبران را به عهده دارد.
از ديد نظريهی تکامل، مغز خزنده باستانیترين قسمت مغز است که در طول قرنها موفقيت خود را در بقا به خوبی نشان دادهاست. ممکن است اين قسمت از مغز بر قسمت استدلالی مغز غلبه کند و باعث رفتارهای غيرقابل پيشبينی حتی در پيشرفتهترين پستانداران از جمله انسان شود که هنوز اين ميراث تکامل را در مغز خود حمل میکنند.
از ديد نظريهی تکامل، مغز خزنده باستانیترين قسمت مغز است که در طول قرنها موفقيت خود را در بقا به خوبی نشان دادهاست. ممکن است اين قسمت از مغز بر قسمت استدلالی مغز غلبه کند و باعث رفتارهای غيرقابل پيشبينی حتی در پيشرفتهترين پستانداران از جمله انسان شود که هنوز اين ميراث تکامل را در مغز خود حمل میکنند.
معرفی رامين جهانبگلو، روزنامهی کيهان، چاپ تهران:
بازداشت يك عامل بيگانه ( خبر ويژه )
سايت اينترنتي بي بي سي و چند سايت ديگر از بازداشت رامين جهانبگلو در ايران خبر دادند و سايت بي بي سي اعلام كرد تاكنون هيچ مقام رسمي در جمهوري اسلامي ايران اين خبر را تاييد نكرده است. اين در حالي است كه امروز دستگاه قضايي خبر دستگيري وي را اعلام كرد.
سايت اينترنتي بي بي سي و چند سايت ديگر از بازداشت رامين جهانبگلو در ايران خبر دادند و سايت بي بي سي اعلام كرد تاكنون هيچ مقام رسمي در جمهوري اسلامي ايران اين خبر را تاييد نكرده است. اين در حالي است كه امروز دستگاه قضايي خبر دستگيري وي را اعلام كرد.
ادعای بی بی سی درست نبوده چون بعد از ارسال آن بعضی مقامات رسمی اين خبر را تأييد کردند. «اين در حالی است که» در فارسی خزندگان، توصيفی است برای هميشه حق به جانب بودن.
عنوان خبر جهانبگلو را «عامل بيگانه» معرفی میکند: اتهامی که در فارسی خزندگان بسيار رايج است. اصولاً هر کس مدتی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی زندگی کرده باشد عامل بيگانه است مگر آن که عکس آن ثابت شود. چند اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی که البته «اصولگرايان» چندان به اجرای آن گرايش ندارند:
اصل سی و دوم
هيچكس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي كند. در صورت بازداشت ، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا" به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه ، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود.
...
اصل سي و هفتم
اصل ، برائت است و هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نمي شود ، مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
...
اصل سي و نهم
هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير ، بازداشت ، زنداني يا تبعيد شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است .
هيچكس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي كند. در صورت بازداشت ، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا" به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه ، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود.
...
اصل سي و هفتم
اصل ، برائت است و هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نمي شود ، مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
...
اصل سي و نهم
هتك حرمت و حيثيت كسي كه به حكم قانون دستگير ، بازداشت ، زنداني يا تبعيد شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است .
احتمالاً نسبت دادن «عامل بيگانه» به کسی که در بازداشت است و نمیتواند از خود دفاع کند هتک حرمت و حيثيت به شمار نمیآيد. احتمال ديگر آن است که کيهان از اصل سیونهم قانون اساسی جمهوری اسلامی مستثنا شدهاست. ادامهی معرفی کيهان:
رامين جهانبگلو بعد از پيروزي انقلاب به غرب گريخته و چند سال قبل به ايران بازگشته بود، با گروه هاي جبهه موسوم به اصلاحات همكاري مي كرد و در ميزگردها و همايش هاي مدعيان اصلاحات حضور چشمگيري داشت.
«موسوم به» يا «به اصطلاح» از پيشوندهای رايج در فارسی خزندگان است: معنی و مفهوم آن اين است که ما نامی را که ديگران برای خود انتخاب کردهاند قبول نداريم. آنها «مدعی اصلاحات»، «مدعی روشنفکری»، «مدعی حقوق بشر» يا «مدعی دموکراسی» هستند، ولی دروغ میگويند و فقط ما راست میگوييم. غرب، محلی است که «دشمن» در آن قرار دارد و معمولاً دشمنان داخلی هم به آنجا «میگريزند» تا چندی بعد با گرفتن «مأموريت» و به صورت «عامل بيگانه» به کشور بازگردند.
جهانبگلو، همكاري فراوان و آشكاري با محافل سلطنت طلب فراري و ساير گروه هاي ضدانقلاب داشت و اين وابستگي به اندازه اي آشكار بود كه مجله آدينه به سردبيري فرج سركوهي -كه هم اكنون فراري است- در شماره نوروز 74 خود از وي به عنوان يك عامل وابسته به بيگانگان ياد كرده كه مدتي از سوي محافل اروپايي در قالب نويسنده و متفكر به مردم كشورمان معرفي و پس از انجام مأموريت به دنبال كار ديگري فرستاده مي شوند.
همکاری تنها با کسانی مجاز است که مورد تأييد ما باشند، حتی اگر اين همکاری در حد نوشتن مقاله در نشريات يک گروه باشد. آنچه در نشريات غير از کيهان میآيد، به خصوص آنچه در نشريات «به اصطلاح روشنفکری» نوشته شده تماماً دروغ است، اما البته ما میتوانيم به آنها استناد کنيم.
جهانبگلو از امضاكنندگان بيانيهها و اطلاعيههايي بود كه گروههاي ضدانقلاب خارجنشين عليه اسلام و انقلاب صادر ميكردند. وي از جمله امضاءكنندگان بيانيهاي است كه شماري از صهيونيستها -از جمله داريوش همايون و ...- در تقدير از محكوميت ايران توسط پارلمان اروپا منتشر كرده بودند. در بخشي از بيانيه مزبور آمده بود:
«جاي خوشحالي است كه اكثريت مهمي از نمايندگان پارلمان اروپا قطعنامه اي را امضاء كرده اند كه در آن رژيم قرون وسطايي و تروريست تهران محكوم شده است»!
«جاي خوشحالي است كه اكثريت مهمي از نمايندگان پارلمان اروپا قطعنامه اي را امضاء كرده اند كه در آن رژيم قرون وسطايي و تروريست تهران محكوم شده است»!
امضا کردن بيانيهها جرم است (راستی اين بيانيه کجاست؟ گوگل پيدايش نمیکند) به علاوه هر کس، حتی اگر اصلاً يهودی نباشد، میتواند به دليل دشمنی با ما «صهيونيست» شناخته شود. واژهها آن معنايی را دارند که ما تعيين میکنيم نه آنچه ديگران فريبکارانه «مدعی» آن هستند.
وبلاگی برای آزادی رامين جهانبگلو درست شده است. اگر دوستان اصولگرا میخواهند غير از معرفینامهی کيهان آشنايی بيشتری با نظريات اين «عامل بيگانه» پيدا کنند، ترجمهی نوشتهی کوتاه او را در مطلب قبلی بخوانند.
6 comments:
سلام. دقیق و قابل تأمل بود. اما بخشی از اپوزیسیون «کیهان» هم همینطور کیهانی فکر می کنند. ء
امين عزيز? جالب بود دستت درد نکند. ضمنا لينک شما اضافه شد
نمی دونم من يکی که مثلاً ارواح اجدادم طنز نويس هستم اصلاً در مورد رامين طنز نويسی ام نمی تونه تراژدی قضييه رو پوشش بده. عصب مصاب نمی ذارن برا آدم. اینها رو می گم که بگم خيلی خوب نوشته بودی!
امین گرامی. من بین «بیرحمی» و «قابل تحسین» له میشوم. دوران سجع و استعاره و تمثیل گذشته است. سجع و استعاره و تمثیل امروز ابزار دست «حکما» نیست (کدوم حکما؟) بلکه به ابزارتحمیق تبدیل شده است. به این ترتیب، نشاندادن فریب نهفته در آنها یا دورریختن آنها بیرحمی نیست، دفاع از خود است. چرا وقتی که چاقوی آشپزخانه دستمان را خراش میدهد، فورا چسببهداشتی استفاده میکنیم، اما وقتی امثال قانعیفرد ذهنیت «ما» را مسموم میکند، ادبیات «ما» را قلب میکند، نگرش «ما» به موسیقی و زیبایی را نفی میکند، بایستی دست روی دست گذاشت؟
بیرحم، قانعیفرد است که بدون توجه به تأثیرات مخرب آنچه که میگوید و بدون رعایت حال دوستداران موسیقی (نه دوستداران استاد) هرچه که دلش میخواهد میگوید و میتواند روی دوستان «باندباز» خود در روزنامه شرق حساب کند و مطمئن باشد که آنها هیچ فرجهای در اختیار کسی که تصور دیگری از موسیقی، ادبیات و زیبایی دارد، نمیگذارند.
بیرحم کیست؟ من با چهلپنجاه نفری که به «٤دیواری» سرمیزنند و اغلب حوصله نوشتههای بلند را ندارند، یا انتشارات دادار که هزاران نسخه از «سروش مردم» را فروخته است؟ من یا القائده روشنفکری ایران؟
جالب بود
امين عزيز
تا قالب وبلاگت را عوض نكني نوشتههاي ارزشمندت به چشم نخواهند آمد...سهل است دچار نيمخواني و بالنتيجه كج فهمي خواهند شد
ارسال یک نظر