رامين جهانبگلو، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران
اکنون زمان آن رسيده که دريابيم که در فرآيند يک تحول عمده هستيم. توجيه بیمدارايی با دموکراسی تبديل به يک قانون در رفتارهای اجتماعی شدهاست و به گونهای متناقض، ايدهی مدارا که در تمام مذاهب و فرهنگها توصيه شده، به ايدهی مدارا نداشتن در محدودهی سياست فرقهگرايانه تبديل میشود. درست است که بعضی حکومتهای مسلمان دريغی از استفاده از خشونت برای در دست گرفتن حيات اجتماعی و سياسی شهروندانشان ندارند؛ اما اين هم درست است که برای بسياری در غرب، اسلام به عنوان يک خطر عمده به شمار میآيد و تمهيدات جدی عليه مهاجرت و گوناگونی فرهنگی برای حفظ مردم غرب از اين خطر ضروری جلوه داده میشوند.
بحران کاريکاتورها نشان میدهد که تا چه اندازه تقسيمبندیهای کلی «غرب» و «بقيه» غيرعقلانی هستند. ما نيازمنديم که فراتر از اين دوقطبی خشکانديشانه بينديشيم، دوقطبیای که در آن گويا «بقيهی جهان» چيزی برای گفتن دربارهی غرب ندارند. چنين تأکيدی انکار ذاتِ متکثرِ تمدنِ غربی است. اگر غرب رفتاری مانند طالبان را آغاز کند که در آن تنوع نگاهها و فرهنگها ناديده گرفته میشوند، مجبور است به ريشههای ليبرال و اهداف دموکراتيک خودش خيانت کند. هنوز احتمال همزيستی يک امکان واقعی است، با آن که جهان روز به روز بیمداراتر میشود. میتوانيم از اين فرض آغاز کنيم که ارزش انسان بسيار عظيمتر از آن است که تنها در يک فرهنگ جلوه کند. به بيانی ديگر، هر فرهنگ جنبهای از ابعاد مختلف ارزش انسان را پرورش و توسعه میدهد؛ و پيشرفت تنها میتواند از گفتوگوی بين فرهنگها ايجاد شود.
بنابراين اگر غرب از اسلام میخواهد که بیمدارايی خود را کنار بگذارد، خودش هم وظيفه دارد که چنين کند. مسلمانان از غرب میخواهند که تعادلی بين دموکراسی و مسئوليت ايجاد کند، در حالی که غرب میتواند از از حس جمعگرايانهی اسلام بياموزد. مهاتما گاندی که میتواند برای زمانهی ما يک چهرهی شاخص باشد، تمام عمرش را عليه بیمدارايی جنگيد. وقتی گفت: «دوست ندارم خانهام از همهسو ديوار و همهی پنجرههايم به روی دنيا بسته باشد، دوست دارم فرهنگهای تمام سرزمينها در اطراف خانهام هر چه آزادتر بوزند» دردمندانه از اين گفتوگوی فرهنگها و و تبادل عقايد سخن میگفت.
اين کلمات چه مسئوليت سنگينی بر دوش ما مینهند تا با برخورد بیمدارايیها مبارزه کنيم. اگر جهان دنبال راهی برای گريز از اين برخورد است، بهترين راه دفاع از آزادی بيان فرد بدون بیاحترامی به ديگران است.
ترجمهی نوشتهای کوتاه از رامين جهانبگلو که در زمان بحران کاريکاتورهای پيامبر اسلام در اوپن دموکراسی منتشر شدهاست.
0 comments:
ارسال یک نظر