«آدم تا وقتی بچه است دنبال يک دليل خوب میگردد برای باشکوه مردن، وقتی بزرگ میشود دنبال يک دليل خوب میگردد برای متواضعانه زنده ماندن.»
دی.جی سلينجر، نقل به مضمون، احتمالاً خودش هم از يکی ديگر نقل کرده!
اين را بخوانيد!
مرگجويی، همانطور که سلينجر میگويد، تنها نشانهای از دوران کودکی ذهن است. آدمی که فکر میکند نمیتواند زندگی باشکوهی داشته باشد، دوست دارد مرگ باشکوهی داشته باشد، يا لااقل آرمان باشکوهی را «با خون خودش آبياری کند». مرگجويی البته برای کسانی منافعی دارد. همينان هستند که از مرگجويان ثبت نام میکنند و از آنها لشکر استشهادی درست میکنند يا در هواپيما مینشانند و به برجها میزنند. ايدئولوژیهايی میسازند که گويا رستگاری در يک ثانيه و با منفجر کردن خود اتفاق میافتد، چيزی که حتی در تفکر دينی درست نيست. مرگجويان نوحهها میسازند در دريغ ايامی که میشد رفت و کشته شد و «در باغ شهادت» باز بود، و التماس میکنند که «در باغ شهادت را نبنديد! به ما بيچارگان زان سو نخنديد!» اما در آخر نتيجه میگيرند که هنوز «در باغ شهادت باز باز است!» اينان در بين نوجوانان سرخوردهی مذهبی، کسانی که حس میکنند زندگی معمولی و رستگاری با هم سازگار نيستند، عضوگيری میکنند، يا کسانی که فکر میکنند تنها راه نابودی ستم فراگير در جهان، منفجر شدن است!
به گمان من، آنچه امروزه در فضای امروز ايران به عنوان «شهادتطلبی» و «استشهاد» ترويج میشود، انديشهای نيست که حتی بتوان آن را اسلامی دانست. در اسلام انتحار و خودکشی به هر دليل حرام است. تا آنجا که میدانم آن چه در اسلام مورد تمجيد است جهاد است نه شهادت به خودی خود. شهادت هم مرگی است که در کارزار اتفاق بيفتد، باز هم تا جايی که میدانم، شيعيان فرمان جهاد، به خصوص از نوع تهاجمی آن را تنها منحصر به امام معصوم میدانند.
مثال اين انديشهی شيعی: از شنيدهها معلوم شده است که آقای خمينی با ادامهی جنگ بعد از آزادی خرمشهر مخالف بوده. يکی از دلايل او هم احتمالاً دليل فقهی بوده است که به هيچ کس جز امام معصوم اجازهی تهاجم را نمیدهد. با آن که اطرافياناش او را توجيه کردند که «برای دفاع میخواهيم فقط آن قدر در خاک عراق پيش برويم که برد گلولههای توپشان به خاک ايران نرسد!» اما ديگر مراجع تقليد اين توجيه را نپذيرفتند و بسياری بخاطر دارند که مقلدان آقای گلپايگانی و خويی کشتگان از جبهه برگشته را برخلاف حکم شهيد غسل میدادند و کفن میکردند صرفاً برای احتياطی که در همين مسأله بود: آنها از ديد اين مراجع، «شهيد» نبودند!
البته بعدها معلوم شد آن بهانهی برد توپ صرفاً يک توجيه احمقانه بوده. وقتی صدام میتوانست از بغداد تهران را هدف موشک قرار دهد، ما میبايست تمام عراق، و بلکه تمام جهان را میگرفتيم تا «از خودمان دفاع کرده باشيم!» اين کار، تمايز بين معنای «دفاع» و «تهاجم» را از بين میبرد؛ و میدانيم که بزرگترين ستمها، از ستمهايی شروع میشوند که بر کلمات روا داشته میشوند.
کمال تبريزی فيلمی ساخته به نام «گاهی به آسمان نگاه کن» که بر خلاف نظر منتقدان، من از آن بسيار لذت بردم. در آن فيلم شخصيتی هست که اصغر نقیزاده نقشاش را بازی میکند (بازيگری که هميشه نقش آدمهای کلهخر و تند را در فيلمهای جبههای دارد) و در اين فيلم که در بين جهان مردگان و زندگان میگذرد، سرگردان است. به او اجازه نمیدهند به آسمان برود. يک بار دليلاش را از هاتف (که ظاهراً فرشتهی مرگ است با بازی رضا کيانيان) میپرسد. هاتف میگويد «آدم برای چی میره جبهه؟» اصغر میگويد «خب برای اين که شهيد بشه!» هاتف میگويد «اشتباهت همينجاست، آدم میره جبهه که بجنگه، شهيد شد شد، نشد، نشد!» و اضافه میکند «تو تقديرت اين بود که هشتاد سال عمر کنی، حالا تموم اين هشتاد سال رو بايد در همين حالت توی زمين بمونی.»
کاش کمی شعور، حتی شعور دينی در بين اين «مرگجويان» زياد میشد، تا بدانند حتی در راه رسيدن به خدا هم، برخلاف تبليغات احمقانهی نظام اسلامی، «ميانبر» وجود ندارد!
9 comments:
امين آقا،
نگرانتان بودم...گفتم اين امين آقا که ما هم می شناسيمش و هم نمی شناسيمش نکند شهيد شده باشد.
بعد هم از اين نوشته ات خنده ام گرفت....گفتم اگر شهيد شده باشی (در بمب گذاری های اخير شهرتان) چقدر آیرونيک می شود که روز قبل از مرگت به نوع مرگت اعتراض کرده بوده باشی.
خوشحالم که زنده اي...راستش را بخواهی فحش به بوش را به همان فارسی خودمان می دادم...ترکی يادم رفته
سلام . طبق معمول اتفاقی اومدم . پاسخ شما رو توی وبلاگم دادم . دوست داشتید تشریف بیارید بخونید .
با سلام/ جواب مفصل باشه بعد، توی بلاگم؛ علی الحساب چند نکته/ اگر می خواهی نگاه دینی داشته باشی، باید بدانی که با شرافت و عزت مردن، بهتر از «متواضعانه ولی با ذلت زنده» ماندن است؛ و یک معنای ذلت در آن است که مجبورت کنند از آنچه به آن اعتقاد داری دست برداری. و نتیجه آن می شود که امام حسین-ع-، با اینکه می داند با رفتن به کربلا کشته می شود، به سوی مرگ می شتابد که: هیهات منا الذله. -و در پرانتز اینکه: بل بنا العز تجلی-؛ و این خود دلیلی بر شهادت طلبی است. و دیگر اینکه، بنا بر آنچه بدان اعتقاد دارم، آدم به جبهه نمی رود که بجنگد، به جبهه می رود که فرمان خدا و رسول را انجام داده باشد؛ این نکته بسیار مهم است: هدف باید اجرای فرامین الهی باشد؛ گر گفت بمان، بمان و گرگفت بمیر، بمیر. Patriotها همواره مورد احترامند، که خود را فدای دیگران می کنند، که اگر با رفتن یکی، جان صدا نفر نجات پیدا می کند، باید آن یکی برود؛ این منطق را مکاتب مادی هم که به دنیای دیگر اعتقاد ندارند می پذیرند؛ چه رسد به مکتبی الهی که می گوید الدنیا سجن المومن و البته معنای این جمله بسیار دقیق است -برداشت ظاهری نکن-؛ و نهایت اینکه، در راه رسیدن به خدا، میان برها زیادی وجود دارد. کاش فقط کمی از همان ادبیات عرفانی ایران زمین به یاد می داشتی تا می دانستی که بسیاری افراد بواسطه یک کار نیک به ظاهر کوچک، به چه مراتبی رسیدند./ موفق باشی/ یا علی
عنکبوت عزیز ، خونه ی جالبی داری ! من لینکت رو تو نظرات چای دیدم !عکس هایی که از گوگل گرفتی ، برام خیلی جالب بود ! گاهی از سر بیکاری به من هم سر بزن !
شبنامهنويس عزيز: اینکه مکاتب ـ به قول تو ـ مادی هم شهادت وطندوستانه را شهادت میدانند درست. بگو که آيا حملات انتحاری به قصد کشتن شهروندان (تو بگو پستترينشان از نظرت) و ميانبر زدن به بهشت، را هم شهادت میدانند؟
Dear Amin,
The writer of پياده رو خاطرات
his real name is Farzan Hadadi and he was born on an an Air Force base in Texas, USA. He can travel in and out of USA on a US passport.
The type of things he posts are really to give messages about internal affairs of IRAN to outsiders. That makes me suspecious that he really works for the people that he claims to hate and wants to kill. This is all trap for people who leave comments on his site, as he can trace the IPs.
Dear suspicious Anounymous,
I don't like to answer in my comments, but when you don't leave your email, I have to. Finding my IP would not help anyone, they only can find out what my ISP is, which is currently apparent from my email address. I am grateful of caring me, but don't worry for my IP.
بسم الله . انسانی مذهبی هستید اما تفاوت خودکشی و اولا خود شهادت و دوما استشهاد را نمی فهمید ؟ اگر در اسلام ، شهادت طلبی - همان چیزی که شما نام نامربوط خودکشی را برآن گذاشته اید - حرام است پس تکلیف عبارت :: یقتلون و یقتلون در قرآن کریم :: کلمه اولی با فتحه روی حرف ی ، ضمه روی حرف ت و کلمه دومی با ضمه روی حرف ی ، فتحه روی حرف ت به معنای می کشند و کشته می شوند :: و همچنین آیاه مبارک احدی الحسنین :: یکی از دو خیر ، یا شهادت یا پیروزی ::یا آیه ::فسارعوا الی مغفره ::در تعبیر شهادت بعنوان مغفرت الهی و آیات مختلف قرآن کریم در خصوص ارج و ارزش و مقام شهید و جهاد فی سبیل الله و همچنین سیره ء اهلبیت مکرم عصمت و طهارت در شهادت طلبی همانند امام حسین علیه السلام و جمله معروف ایشان که اگر دین خدا جز با شهادت من برپای نمی ماند پس ای شمشیرها مرا فراگیرید - یا سیوف خذینی - :: چه می شود ؟ چرا همه شما در تمام دقایق همیشه ادعای اجتهاد در اسلام دارید و نظر اسلام نسبتن به تمام موارد را از علمای دین بهتر و کاملتر ، می دانید ؟! چرا جهاد وشهادت اینقدر از نظر شما نامطلوب است که حتی اسلامی نیست ؟ قرآن کریم را چرا اینگونه تکه تکه و قطعه قطعه با تفسیر به رای می خوانید ؟ چرا دست بر نمی دارید ؟ چرا جملات همه ء انسانها را به بدترین وجه ممکن سوء تعبیر می کنید و N میلیارد چرای دیگر !
این حزبل پاسداران نام حرف خوبی زده. اسلام همینه داداش. بیخود پاستوریزهش نکن. اسلام با تضاد ارزشهای آدمی با مبارزات و چنددستگیها زنده است. تو فقط دنیایی رو تصور کن که صلح درش حاکم باشه، اسلام نونش آجر میشه مثل چی! جالب اینجاست که آخوندا که دنبالهرو دارن این وحشیبازیها رو تشویق میکنن. بعد چهار تا بچه مسلمون نصفه و نیمه مدعی میشن اسلام چیز دیگهای هستش! خوب مقلدان شما کجان پس؟
ارسال یک نظر