کسی بدون نام برايم نظر نوشته بود و از يک عکس نتيجه گرفته بود که «نافرم حزبل» هستم. نافرم به معنی ناجور، و حزبل ظاهراً خلاصهی حزباللهی است ولی قابل اطلاق به هر آدم مذهبی هم هست.
گفتم اگر کسی تا به حال از نوشتههای من نفهميده که من مذهبی هستم، بگذار come out کنم و بگويم هستم. پايههای هر عقيده چيزهايی نيستند که با استدلال و منطق قابل دستيابی باشند. حتی اگر آدمی به علم تجربی و نتايج آن «اعتقاد» دارد، میتوان رد عقايدش را گرفت و به جايی رساند که ببيند پايهی اعتقاد او يک گزاره است که تنها میتوان به آن اعتقاد ورزيد و استدلال برای آن ممکن نيست. مفصلتر از اين را در پست «بعضی از عقايد من» نوشتهام که اکنون لينکاش را در ستون سمت چپ زير عنوان بدون تاريخ قرار دادهام.
برای من افکار و عقايد مختلف، مثل منظومههای کاملی هستند که در هر کدامشان میتوان زندگی کرد. اما بايد پذيرفت که اين که ما کدام منظومه را انتخاب میکنيم، ابداً امری منطقی و يا «علمی» نيست، چيزی است وابسته به سليقه و دريافتهای شخصیمان. میدانم اين که انتخاب عقيده را منطقی يا علمی نمیدانم به هر دو گروه، يعنی هم آدمهای مذهبی و هم آدمهای ضدمذهب برمیخورد، اما واقعيتی است که انکار نمیتوان کرد.
چنين است که اغلب افراد ساکن يک منظومه هرگز نمیتوانند افراد ساکن منظومهی ديگر را با استدلال قانع کنند که از عقايدشان دست بکشند. در اينجا، بايد توجه کنيم که انتخاب عقيده امری است وابسته به تجربيات شخصی، و وقتی قانع کردن ديگران با گفتگو ممکن نيست تنها دو راه برای زيستن دو انسان با عقايد مختلف باقی میماند: استفاده از زور برای تحميل عقيده، و يا مدارا با ديگران و پذيرش حق آنها در داشتن عقايد کاملاً متفاوت.
متأسفانه چيزی که بسيار کم در فضای وبلاگستان ديده میشود مداراست. خوشبختانه در فضای وبلاگستان خشونت تنها به صورت خشونت کلامی قابل مشاهده است، اما همچنان جای تأسف را باقی میگذارد چرا که کاملاً نشان میدهد کار ما از کجا میلنگد: ما طاقت حرف مخالف را نداريم چه رسد که با آدمهای مخالف بتوانيم با صلح و صفا زندگی کنيم.
2 comments:
امين آقا!!
بدخواه-مدخواه داری بگو حسابش را بذاريم کف دستش...البته از طرق مصالمت آميز.
خاک برسر تو حزب اللهی
ارسال یک نظر