سه‌شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۵

پررو باش، دروغ بگو - کسی نمی‌فهمد

در وبلاگ دکتر عباسی می‌توانيد قسمت‌هايی از سخن‌رانی اين «دکترينرين» را درباره‌ی تحصيلات ايشان بشنويد، که در يکی از مجامع «دانشگاهی»، ظاهراً در بيرجند برگزار شده‌است. ابتدا کسی با لحن و سبکِ حاجاقايی-آخوندی شروع به سوآل از ايشان می‌کند:

بسم‌الله الرحمن‌ الرِحيم [Rehim] و به نستعين. و له الحمد... من خودم تو يک جلسه‌ی «سياسی» بودم، از يکی از رفقا، آقايونِ مسئولين سپاه هم بودن ايشون، سوآل کردم ازشون، گفتم در رابطه با آقای «دکتر» عباسی، ايشون اولين جمله‌ای که به من جواب داد گفت آقای عباسی دکتر نيست. عضو يک مجمع دکترِيْن [doktorein: مثنای مذکر عربی دکتر، به مفهوم دو تا دکترِ مرد] اند، با چند تا از بچه‌های طلاب قم...


پاسخ دکترينرين عباسی:

من صد و چهار تا فقط رساله‌ی دکترا راهنمايی کردم... بعضی از همين آقايونی که در سپاه هستن، درجه‌ی دکترا دارن، دکتراشون رو با من گذروندن.

پس طفلکی‌ها تقصير خودشان نيست، شاگرد ايشان بوده‌اند.

دايپلوما [ظاهراً تلفظ لغت diploma در يکی از مجمع‌های doktorein در قم چنين است] چيزی که «ديپلم» ناميده می‌شه، شما گرفتيد، نمی‌دونيد معناش چيه. ليسانس هم که می‌گيريد، باز نمی‌دونيد معنای اين کلمه چيه. رفتين شب تلويزيون ببينين تحت ليسانس کارخونه‌ی فلان؟ دکتر هم که بشيد، مثل همه‌ی دکترهای کشور، نمی‌دونيد معنی دکترا يعنی چی... دکتر، يعنی دکترينرين [doctrinarian]، يعنی کسی که می‌تونه دکترين ارائه کنه. اين که کسی مثلاً مياد کککانت سر کلاس درس می‌ده، هگل درس می‌ده، خب اين که دکتر نيست. اين يه ضبط صوتی است، که دکترين کانت و هگل رو درس می‌ده. اين کسی که نيوتون درس می‌ده توی فيزيک، اين دکتر نيست، اين داره دکترين نيوتون رو درس می‌ده...

در اين‌جا چون لابد آقای دکترينرين عباسی تنها کسی هستند که معنای دکترا را می‌دانند، پس معلوم است جزو دکترهای کشور نيستند. اما با توجه به صد و چهار دکترايی که ايشان استاد راهنمايشان بوده‌اند، و با توجه به سخت‌گيری ايشان برای ارائه‌ی «دکترين» توسطه هر «دکترا»، آن صد و چهار دکترين الآن کجا هستند؟ تعريف لغت doctrinarian در ديکشنری اين است:
A person inflexibly attached to a practice or theory without regard to its practicality.
کسی که به طور انعطاف‌ناپذير به يک آيين يا نظريه، بدون توجه به عملی بودن آن، چسبيده‌است.
البته احتمال آن هست که نژاد آنگلوساکسون با توجه به دشمنی و توطئه‌های خاصی که عليه دکتر ما انجام می‌دهد، اين لغت را در ديکشنری تحريف کرده باشد.

نظام علمی کشور، اسير زبان انگليسی‌يه، سال گذشته پنج‌هزار مقاله به زبان انگليسی در ISI خارجی چاپ شده. يعنی چی؟ يعنی استاد شما زمانی ارتقا پيدا می‌کنه که مقاله‌هاش در مجله‌های ISI اروپايی و امريکايی چاپ بشه، نه به زبان ايرانی.

«زبان ايرانی» به زبان جديدی می‌گويند که قرار است ISI غيرخارجی با استفاده از آن منتشر شود، و احتمالاً ترکيبی است از زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، کردی، بلوچی و گيلکی.

چندين هزار صفحه علم به زبان انگليسی استاد ايرانی توليد می‌کنه، چون خودش رو در حاشيه‌ی غربی تعريف می‌کنه. برای دکترا بايد تافل داشته باشيد، برای فوق ليسانس هم داره اجباری می‌شه، چند وقت ديگه برای ليسانس هم اجباری‌اش می‌کنن، از مهدکودک هم دارن زبان انگليسی رو درس می‌دن، چرا؟ چون قرار نيست شماها دکتر بشين! اين شصت هفتاد هزار نفری که در هيأت علمی دانشگاه‌های ايران هستن چند نفرشون «دکترين» از خودشون دارن؟

نتيجه: زبان انگليسی تدريس می‌شود تا کسی دکترين ارائه ندهد و ما هم‌چنان حاشيه‌ای بمانيم. ايشان که اين‌قدر از انگليسی بدش می‌آيد، چه اصراری دارد که تلفظ صحيح «دايپلوما» را به ما ياد بدهد؟ چرا «بيگ برين استراتژيک» خودش را صرف اين زبان نجس می‌کند و زبان «ايرانی» را به اين لغات آلوده می‌کند؟

من تا زمانی که ممنوع‌التصوير شدم، کارشناس اول تلويزيون بودم... اگر اصرار دارين که عباسی دکتر نيست، يه دکترينرين توی کشور پيدا کنين که بتونه دکترين ارائه کنه، که دکترين‌اش رو اون‌ور دنيا درس بدن. فعلاً که تو آدم‌های زنده تو ايران، فقط عباسی‌يه که دکترين‌اش رو دارن تو خارج درس می‌دن [صدای کف زدن و کف کردن جمعيت برادران و خواهران]

در کدام دانشگاه «تو خارج» دکترين آقای عباسی تدريس می‌شود؟ کتاب درسی و مرجع چنين درسی چيست؟

من سالی پوونصد تا سخن‌رانی دانشگاهی داشتم - با همين کيفيت. اينه که به اين دوستان تو سپاه توصيه می‌کنم اين بازی‌ها رو تمام کنن... لذا هر وقت در اين کشور، دکتری پيدا شد که دکترينی داشته باشه و اين دکترين در جای ديگه تدريس بشه، بنده هم ميام می‌گم آقا، شرايط چگونه است. آقای هنری کيسينجر هشتاد و چهار سال‌اشه. ارشدترين استراتژيست غربه ديگه. من الان سی و نه سالمه. اين رو می‌گم که از طريق شما به گوش اون دوستان تو سپاه برسه، که نيويورک تايمز، نيويورک تايمز. در هفته هر وقت در مورد من مطلب می‌زنه تو پرانتز می‌زنه the Kissinger of Islam. من هنوز نصف سن آقای کيسينجر رو هم ندارم... وقتی برمی‌داره طرف می‌نويسه، اين آدم با اين عنوان، يه big brain strategic، ارشدترين مغز استراتژيک جمهوری اسلامی، نکنه بابت اين هم بايد بريم دادگاه؟ که يه بيگانه‌ای اين حرفا رو می‌زنه. شما باشيد که اينا رو تو بوق می‌کنين تو کرنا می‌کنين.

چطور پانصد سخن‌رانی دانشگاهی، حتی «با همين کيفيت»، در يک سال قابل ارائه است؟ توجه شود که سال سيصد و شصت و پنج روز است و دانشگاه‌ها کم‌تر از دويست روز در يک سال باز هستند.
چرا در نيويورک تايمز هر هفته خبری از کيسينجر آو ايزلام نيست؟ ظاهراً اين لقب تمسخرآميز (عمدتاً برای تمسخر اسلام، چون دکترينرين عباسی را که نمی‌شود مسخره کرد) توسط آقای امير طاهری اختراع شده و مکرر در مقاله‌های ايشان برای نشان دادن درجه‌ی خطر ايران برای جهان از نظرات ايشان استفاده می‌شود (مثلاً نگاه کنيد به اين مقاله‌ی ديلی‌تلگراف، و در مجموع، اين جست‌وجوی گوگل).
سوآل نهايی: واقعاً دانشجويان ما واقعاً اين قدر خرند؟
نسخه‌ی کامل‌تر متن پياده شده را از اينجا بخوانيد. صدای پرسش و پاسخ هم ضميمه شده‌است.

25 comments:

ناشناس گفت...

نکته قابل توجه ديگر که شما از آن غفلت کرده اید این است که این آقا بیشتر از دوازده دقیقه صحبت می کند و یک بار نمی گوید مدرک دکترایش را از کجا گرفته، فقط نهادهایی را اسم می برد که یکی از دیگری بدنام تر و بی اعتبارتر در امور آکادمیک هستند. چه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که کارخانه چاپ مدرک برای سرداران دارد و خود عباسی اعتراف می کند با این همه بی سوادی بیش از صد تز دکترا را آنجا نظارت کرده، چه تلویزیون که هر که پسرخاله باشد را کارشناس و متخصص والامقام و دکترا و پروفسورا جا می زند. چه مقاله ای که به مسخره گرفته اسلام را با کیسینجر کردن عباسی برای اسلام! همه کاملا بی اعتبار هستند جهت این که به کسی دکترا بدهند.
به هر حال این آقا خر مراد و مریدبازی را خوب پیدا کرده و سوار شده و نانش را در می آورد. بهترین شغل در ایران همین خر کردن مردم می باشد.

ناشناس گفت...

آخه ما ملت شهیدپرور که نیستیم، ملت شیادپروریم. یه روز یکی میاد ادعای انرژی درمانی می کنه (علی اکبری - دکتر!) یه روز یکی می خواد شکوه هخامنشی رو برگردونه (هخا اهورا - دکتر!) خب یکی هم می خواد استراتژیک بده دیگه (عباسی - دکتر!) یکی باید بررسی کنه چقدر ملت ما مشنگه. این همه که توی گلدکوئست سرشون رو کلاه گذاشتن (البته قرار شده دکتر احمدی نژاد با هلوکوئست پولشون رو از محل پول نفت جبران کنه!) این همه رمال و دعانویس و جن بگیر و آخوند و مداح و روضه خون و دکتر! که همه شون هم طرفدارای قمه به دست و چماقدار دارن. چند روز پیش باید خیابون آزادی رو می ديدیدین چه خبر بود.

ناشناس گفت...

دکتر جون! (البته از اون مفهوم خوبش) فکر کنم هنری کیسینجر رو نمی شناسی چون اگه می شناختی می دونستی آنها کسی رو با کیسینجر مسخره نمی کنند , چون اگه از بقیه کارها و طرح هاش که بگذریم امریکاییها حداقل سلطشون رو نفت خلیج فارس مدیون اون هستن. یه کمی در موردش بخون
http://en.wikipedia.org/wiki/Henry_Kissinger

ناشناس گفت...

بی نام جون!
دیدی وقتی می خواهند یکی را مسخره کنند می گویند «اوهوی اینشتین» این کسینجر گفتن به این مردک هم از همین دست است. بابا یک کم درک طنز داشته باشید. یک چیزی هست که در ادبیات فارسی به آن می گویند طعنه. این کسینجر گفتن هم طعنه است.

ناشناس گفت...

حالا این رو داشته، حال ما رو هنگام شنیدن چرت و پرت‌های مذهبی (کلا) تصور کن. واقعا باور کن مانند خودت آدم وارد حالت "طعنه‌زنی و بیزاری" می شه. من نمی‌دونم تو چطور به حساب ارث بردن حاضری مجموع این مزخرفات رو تحمل کنی.

Niki گفت...

Amin Jan- I cant read any of the things you have quoted. it appears in funny font (just boxes). I tried viewing in unicode and it doesnt work. what else should i try?

--niki

Amin گفت...

Niki jan, I've added a 'change font' button on the top of the page you can try. I hope it works for your browser.

Sibil گفت...

نيکی جان
من این فانت نازنين رو دانلود کردم روکامپيوتر برادرم و کار کرد.
امين آقا جان...
فکر کردی فقط همين دکتر عباسی که با خود جدی گيری و خالی بندی و پرويی داره کارشو پيش می بره!!قربونت من کلی آدم در فيلد مطالعات ایران شناسی و اسلام شناسی می شناسمکه دقيقاً همين خواص را دارند.
حالا ممکنه ديپلم و ليسانس و دکترا و دکترين و کوفت و زهر مار هم داشته باشنداما هيچی حاليشون نيست و چون خودشون خودشون رو جدی گرفتن بقيه هم عين
يابو افتاتند پشت سرشون. در ضمن این افراد که من بهشون می گم بول-شت اسکالردر جنبش فمنيستی
در اقصی نقاط جهان به وفور يافت می شوند....
حالا از نق های مادر بزرگانه من که بگذريم این حسن عباسی يک شارلاتان ديگ هم هست که می گه رفيق دکتر شريعتی بوده و کلی هم تو کار تئوری توطئه هست. يک گوگل بکن حتما پيداش می کنی...باز هم از تئوری های خاله زنکی من که می گم اسم آدم ها سرنوشتشون رو تعيين می کنه....مثلا آدم اسم بچه اش را بذاره ملودی- حتما قرتی (يا غرتی) می شه. يا نمی دونم چرا مجتبی ها همه کارمند بانک می شن...خلاصه گويا حسين عباسی ها هم همه خالی بند می شن.....جان من اینو جايی از من کوت نکنی ها...ضايع می شم...
مخلصيم

ناشناس گفت...

من که دکتر عباسی رو خیلی قبول دارم.

Niki گفت...

Thanks it worked!

I have some questions to ask you but i'll just email you about them.

ناشناس گفت...

دوست عزیز سلام
بنده همان سیرپرست مستعار در وبلاگ دکتر امید هستم. بدون مقدمه عرض کنم که محتاج کمک شما و یا ارسال کد های مربوطه برای راه انداختن کامنت دونی وبلاگم در بلاگ اسپات هستم چون در قالب های جدید فقط برای اعضا امکان کامنت گذاشتن هست. ادرس ایمیلم جهت زحمت شما:
drkhaleghjoo@gmail.com

ناشناس گفت...

خانم ها و آقايان محترم: من بيش از ده روز قبل پيامی در سایت رادیو زمانه در زير نوشته اقای عبدی کلانتری تحت عنوان ؛پاسخ به ملکوت؛ درج کردم. از انحایی که دریافت پیامم را گزارش نکرد فکر کردم که به دلایل اشکالات فنی پبامم فرستاده نشد و بهمین جهت همان پیام را در سایت نیلگون اقای عبدی درج کردم. دو روز بعددوباره پیامم را به رادیو زمانه فرستادم که اين دفعه رسيدش را گزارش داد. چند روز صبز کردم که ببينم آبا پيامم نصب خواهد شد با نه. وقتی که دبير سايت پيامم را انتشار نداد با پست الکترونيک برايشان فرستادم ولی باز هم انتشارش نکردند. تا انجايی که من ميدانم دولت هلند اين بودجه را نه در اختيار فقط يک گروه خاص بلکه برای تمامی ايراني ها اختصاص داده است ولی انگار آقای مهدی جامی اين رسانه را با سايت شخصی خودشان اشتباهی گرفته اند و فکر می کنند که می توانند هر صدای مخالفی را در نطفه خفه کنند. لطفا به سايت آقای عبدی کلانتری رجوع کرده و اصل پاسخ به آقای عبدی را در بخش پيامها بخوانيد که کوچکترين بينزاکتي و فحش و توهينی درش نيست. انتقاد من اين بود که چرا آقای عبدی که ملخ اسلام را با تقنگ برنو اش در آسمان می توانند بزنند چرا فيل پنج تنی دین مسیحی و یهودی را در وسط اتاق نشیمن شان نمی بینند.؟. کلا من از همه انهايی که ديوارشان به هر دليلی کوتاهه و ديگران عدالت را در موردش مراعات نمی کنند دفاع ميکنم. برای من بی عدالتی ريشه همه شرارت هاست. چون فکر می کنم که اقای مهدی جامی حق مرا مراعات نکرده اند و فکر می کنند که هر کاری را می توانند انجام دهند من مجبور شدم که ماهيت گرداننده گان راديو زمانه را به سفارت هلند در واشينگتن گزارش دهم. برای من قابل قبول نيست که مثلا آقای نيک اهنگ کوثر با پول ماليات مردم هلند عقده ها و کمبودهای جنسی و افکار پليد ضدزن خودشان را به مردم ايران بفروشند و يا آقای عبدی دشمنی و ضدیت عميق خودشان با دين اکثريت مردم ایران را لباسهای پر زرق و برق پوشيده و تحت عنوان پژوهش های بيطرفانه به خورد مردم بدهند. به عقيده من اين سايت فقط و فقط يک هدف دارد که آنهم رواج فرهنگ پس مانده شوينيزم فارس. زیرا هم اکنون که شکاف عمیق بین فارس و غیر فارس ها اساسی ترین گره مشکلات ایرانیست و مسئله ملی پاشنه آشیلی است که اینده سرنوشت ایران را رقم خواهد زد. چرا در راديو زمانه صدای يک آذربايجانی. يک عرب. يک بلوچ. يک کرد. يک لر بگوش نمی رسد.؟مگر دولت هلند اين بودجه را فقط برای يک گروه ويژه ای اختصاص داده؟ من از آذربايجانی ها. عربها. بلوچ ها.کرد ها. لرهايی که از دست تبعبض های آقای مهدی جامی و از زنانی که از دست تراوشات مغز ضدزن آقای نيک آهنگ کوثر و از مسلمان هايی که از دست جبهه گيری های ضد اسلام آقای عبدي کلانتری به تنگ امده اند خواهش میکنم که با آدرس زير تماس گرفته و اعتراض بحق خودشان را بگوش مسئولان هلندی برسانند. در اين برهه از تاريخ ايران که بزرگترين مشکلاتش را در پيش دارد ما به آنهايی احتياج داريم که در راه از ميان بردن شکافها قدم بر دارد و نه به يک عده آدمهای مغروض که ناآگاهانه اين شکاف را عميقتر می کنند. آدرس و عنوان شخص مسئول در سفارتخانه هلند بقرار زبر است.
Mr. Wouter Jurgens
Royal Netherlands Embassy, First Secretary, Political Affairs, Middle East and Gulf
Tel : (202) 274-2605 Fax: (202) 364-4213 E-mail: wouter.jurgens@minbuza.nl

برای خواندن اصل پاسخ من به آقای کلانتری لطفا به سایت خودشان در آدرس زیر مراجعه کنيد:

www.nilgoon.org

Amin گفت...

عماد عزيز،
نکته‌ی قابل توجهی است.

کامنت بی‌نام Wed Oct 11, 07:38
ممنون از کامنت‌تان. با اين که ماجرای تلخی است کلی خنديديديم.

کامنت بی‌نام Wed Oct 11, 08:42
دوست عزيز، به نظر من دادنِ لقبِ «کيسينجرِ اسلام» به آقای عباسی، غير از پيش‌زمينه‌های ناخوشايندی که دارد (اسلام و غرب را دو موجوديت درگير نزاع نشان می‌دهد که هر کدام استراتژيست خود را دارند) يا برای تمسخر است يا برای اهميت بيش از حد قائل شدن برای اظهارات جنگ‌طلبانه‌ی آقای عباسی و قانع کردن مردم «غربی» به خطرناک بودن مردم مسلمان. اگر از سر تمسخر باشد، مشخص است که دکتر عباسی يا کيسينجر را مسخره نمی‌کنند و اين که مسلمانان با اين جمعيت چنين دسته‌گلی را به عنوان استراتژيست تقديم کرده‌اند به مسخره گرفته‌اند. اگر از سر جنگ‌طلبی و آماده‌ی انتحار نشان دادن مسلمانان باشد، طبيعتاً بايد مشخص کرد که آقای عباسی آدمی جدی نيست. نشانه‌اش هم همين که بر خلاف ادعای ايشان، هيچ منبع خبری يا آکادميک که علايق مشخص جنگ‌طلبانه نداشته باشد سخنان او را جدی نمی‌گيرد؛ و آن‌ها که جدی می‌گيرند تنها می‌خواهند از سخنان او موجوديت غيرقابل‌مذاکره و خطرناک مسلمانان يا ايران را نشان دهند.

کامنت بی‌نام Thu Oct 12, 10:19
حس شما را درک می‌کنم، و البته انتظارِ متقابل هم ندارم!

سيبيل عزيز،
آن يکی دکتر عباسی که شما می‌گوييد را به طور مشخص پيدا نکردم. اين قضيه‌ی اسم‌ها هم يک ضرب‌المثل عربی دارد که «الاسماء تنزل من السماء» ولی با اين حال من يک نفر مجتبی می‌شناسم که کارمند بانک نيست!
در مورد پرروبازی آکادميک و حرفِ مفت زدن، واقعاً زياد بودن‌اش باعث نااميدی است. به خصوص در حيطه‌ی انسانيات که گويا هر جور بپيچانی می‌پيچد. طرف ناگهان چنان «دکترين» می‌دهد که انگار همه‌ی سيصد چهارصد سال کار ديگران برای اين بوده که اين نابغه بيايد و همه را کشک اعلام کند. با اين حال حرف مفت زدن هم انواع دارد. نوعی هست که من هم می‌فهمم بی‌پايه است، و نوعی هست که بالاخره توی زرورق تحقيقات و مطالعه و «کووت کردن» پيچانده‌اند و آن‌قدر افتضاح نيست (اگرچه، ممکن است به دليل فريبندگی‌اش خطرناک‌تر باشد) چيزی که در مورد آقای عباسی ناراحت‌کننده است اين است که به چنين شکلِ مشخص و آشکاری تناقض‌گويی می‌کند و بی‌پايه و سند حرف می‌زند، و با اين حال در «مجامع دانشگاهی» و نه بين مردم عادی ايران هم طرفدار زياد دارد!

دکتر سيرپرست عزيز!
پاسخ را با ايميل خدمت‌تان فرستادم. از ملاقات شما در اين‌جا خوش‌بخت‌ام.

سهند عزيز،
کامنت سه قسمتی شما را با اجازه سر هم کردم. بلاگر ظاهراً بر خلاف هالواسکن محدوديت تعداد حروف ندارد. راستی شما چرا خودتان وبلاگ نمی‌نويسيد؟ حدس می‌زنم خواندنی خواهد بود.
راست‌اش، به نظرم می‌آيد که کامنت به اين بلندی را بهتر است به عنوان يک پست وبلاگ بخوانيم. اگر کامنت شما برای آقای عبدی کلانتری هم همين‌قدر بلند بوده، من حق را به راديو زمانه می‌دهم، البته صرفاً به دلايل زيبايی‌شناسی صفحه‌ی وب.

ناشناس گفت...

به نام خدا نمي دونم مشكل شما چيه آيا مشكل شما مدرك دكتر عباسيه ؟ يا مطالبي كه در سخنرانيهايشان مطرح مي كنند به مزاق شما خوش نمي آيد ؟ اما در خصوص سپاه پاسداران و ميزان تحصيلات آنها به نقد توهينهايي كردي من فقط اشاره اي مي كنم كه استراتژيستهاي نظامي در سپاه همانهايي هستند كه امريكا و سازمان سيا تمام توانشان در اين است كه بفهمند برنامه هاي بعديشان در مقابله با آنها چيست يعني در طرح ريزي عملياتهاي آفندي و پدافندي هم در كوتاه مدت و هم در دراز مدت استراتژيستهاي سپاه در دنيا حرف اول را مي زنند حال شما بگو اصلا اينها بي سوادندو حتما شما عقل كلي هستيد كه جهان قدر شما را نمي داند !!! اما گوشه اي ديگر از ميزان دانش و علم همين پاسداران بي سواد بقول شما اجراي موفق آميز صدهها طرح عمراني در ايران و خارج ايران است كه موجب مباهات ايرانيهاست و دكتر عباسي البته شما بخون بي سواد شخصي است كه خيلي به خيلي از اين استراتژيستها چه در سپاه و چه خارج از سپاه در نوشتن پايان نامه دكترا كمك كرده البته من هيچ جا هم نديده ام كه دكتر عباسي شخصا ادعا كند من دكتر هستم اما شاره مي كند كه من در نوشتن پايان نامه ها كمك كرده ام البته مي دانم از لحاظ شما تنها مدرك دانشگاهي معتبر است !! اما اينها براي ما مهم نيست مهم مطالبيست كه دكتر عباسي مطرح مي كند او يك تئوريسين واقعي و يك طراح استراتژيست واقعي در جمهوري اسلاميست و اين موج حسادت بسياري حتي خوديهاست و خيلي از انتقادات اتفاقا از طرف نيروهاي خوديست كه ريشه در حسادت آنها دارد به هر صورت ما دكتر عباسي را دوست داريم و اگر به ما باشد به او لقب پرفسور هم مي دهيم و با دقت سخنرانيهايش را دنبال مي كنيم و مطمعن باش يكي از عوامل مهم در انتخاب مردم در انتخابات مجلس هفتم و انتخابات نهم رياست جمهوري سخنرانيها و افشاگريهاي دكتر عباسي بود البته زياد توقع ندااريم شما چيزي متوجه شويد البته يه نصيحت هم مي كنم در صورت داشتن يك مدرك دانشگاهي حتما قابش كن و بالاي تختخوابت بچسبون و هر شب آنقدر نگاهش بكن تا خوابت بره چون فقط بعض مدركها بدرد اين كار مي خورند كه الا ماشاالله در ايران و جهان زياد است بقول معروف بعد از اين همه چريدن كو دنبه ات . با عرض پوزش

Amin گفت...

آرش کماندار عزيز،
من به پاسداران و ميزان تحصيلات آنان توهين نکردم. در جنگ هم استراتژی انتحاری (يا استشهادی) ايشان برای خرج کردن «چند تا گردان» باعث مبهوت شدن همه می‌شد و اين فقط کارشناسان سيا نبودند که از اين گشاده‌دستی در جان مردم و رساندن آنان به فيض شهادت حيرت می‌کردند.
با اين حال، در امور نظامی هيچ سررشته‌ای ندارم و فرض می‌کنم که کار سرداران سپاه برای دفاع از کشور ضروری بوده‌است. منکر کارهای فنی-مهندسی که به اسم سپاه شده هم نيستم، اگرچه کم‌تر مهندسی در اين کارها هست که فارغ‌التحصيل مثلا دانشگاه امام حسين باشد. اما آقای عباسی که حتی خود سرداران سپاه هم ايشان را طرد کرده‌اند در اين همه شکوه علمی و برتری سپاه پاسداران نمی‌توانند ادعايی داشته باشند.
در مورد اعتقاد شما به آقای عباسی،‌ مشخص است که شما به ايشان ارادت داريد و مريد ايشان هستيد. اصولاً با مريد که نمی‌توان بحث کرد، چون بيشتر عشق و علاقه يا «پوززنی» مطرح می‌شود و نه نقد و پاسخ منطقی. سوآل اين‌جاست که حتی اگر آقای عباسی استراتژيست برجسته باشند، کدام استراتژيست دنيا نظريات خودش را در بين عموم مطرح می‌کند و برای خودش مريد جمع می‌کند؟
ناراحتی من از سخن‌رانی‌های آقای عباسی (که به درستی گفته‌ايد از آن‌ها سر در نمی‌آورم) نيست، بلکه از بازتاب‌های آن در احمق يا انتحاری نشان دادن ايرانی و مسلمان است که اگر مقاله‌ای که لينک داده‌ام در ديلی‌تلگراف را بخوانيد متوجه آن خواهيد شد. طبيعتاً به عنوان کسی که در هويت مسلمان و ايرانی شريک‌ام، به خودم حق می‌دهم که بگويم حرف‌های عباسی مال خودش است نه مال مثلاً من.
در مورد مدرک دانشگاهی و قاب کردن‌اش، دوست عزيز، صحبت اصلاً بر سر مدرک نيست. در بين «تئوريسين»های محترم نظامِ شما، مثلاً آقای رحيم‌پور ازغذی هست که ظاهراً (طبق اين سند)هيچ مدرک حوزوی يا دانشگاهی ندارد، اما چنين متناقض و بی‌پايه حرف نمی‌زند که آقای عباسی. برای من هم مهم نيست که آقای عباسی دکترا دارد يا نه، اما نوع دفاع ايشان از خودش به نظرم خودش نشان‌دهنده‌ی دروغ‌گويی، ضعف شخصيتی و مريدجويی ايشان است، که مثلاً در آقای ازغدی نيست. و توجه داشته باشيد، که مثلاً من (به عنوان غيرخودی يا نخودی ايرانی) از رحيم‌پور ازغدی و نظرات‌اش بسيار بيشتر می‌ترسم تا از عباسی.
به هر حال، پرسيده‌ايد که «اين همه چريدی دنبه‌ات کو؟» نمی‌دانم چريدن من را کجا ديده‌ايد و از کجا خبر داريد که چقدر چريده‌ام، اما به هر صورت می‌بينيد که همين‌جا چيزهايی می‌نويسم و بيشترين سعی‌ام اين است که لااقل حرف مفت نزنم، و طبيعتاً وقتی می‌بينم که می‌شود با حرف مفت و بی‌پايه اين همه خواهان داشت، کمی هم حسودی‌ام می‌شود!

ناشناس گفت...

دادا من لینکیدمت

ناشناس گفت...

نه داداش , ما مثل شما با عباسی دیروز و امروز یا با اون چهارتا ایرادی که تو چند تا از سخنرانی هاش به مسئولین گرفت , آشنا نشدیم. کاری هم به مدرکش نداریم. بعد از جنگ زمانی که همین مسئولین محترم (اعم از سپاه و غیره ) برای به دست آوردن مقام و ثروت خیلی سرشون شلوغ بود , عباسی مشغول خوندن کتاب و جمع آوری مطالب بود .وقتی کلاسهاش راه افتاد و بعد اون سخنرانی های عمومیش بیشتر شد تازه یادشون اومد که از عباسی و امثال اون غفلت کردن .حرف های اون به قدری براشون تلخ بود که حتی دولت اصلاحات مدعی آزادی و اون رئیس جمهور گفتگوی تمدنها رو هم آتیشی کرد تا ازش شکایت کنند و دهنش رو لااقل تو افکار عمومی ببندن.
حالا تو هم با هر کدوم از گفته هاش مشکل داری بگو تا با هم بیشتر آشناشیم البته اگر مثل رئیس جمهور گفتگوی تمدن ها نگی حرفاش فحش است و جواب نداره یا اینکه چون دکتر نیست جوابشو نمی دم.
...به هر حال ما که منتظریم از گمراهی درمون بیاری

Amin گفت...

ناشناس عزيز
نوشته‌ی فوق دقيقاً به حرف‌هايی از دکتر عباسی اختصاص دارد که من با آن‌ها مشکل داشته‌ام. از همين‌قدر آشنايی با شما خوش‌بخت‌ام.

ناشناس گفت...

agha esme vagheyiye in yaroo يدالله قزوينی ast, ziyad jedi nagiridesh bande khoda donbale yeloghme noone, dide chize digheyi balad nist az nardeboone jomhori eslami bala rafte, mamlekate akhooond hamine, inam davaye sare lehafe akhoobde... zendegiro bechasbid ke kharboze abe!!

ناشناس گفت...

valla make hamejoore ny times ro ziro roo kardim google ham gashtim, khabari az alghabe in jenab yaft nashod, aghar shoma linki darid elam farmayid, koroshe kabir 4 hezar sale pishe az khodayash khast ke iran ra az 3 chiz door negah darad, 1) doshman, 2) ghahti, 3) doroogh...
doroogh va tazahor az rishe mipoosone hamechizo, say konid goole in chizaro nakhorid!

movafagh bashid

ناشناس گفت...

نکته ای که شما غفلت کرده اید این است که ایشان در یک دیسکورسی سوای دیسکورس دنیای آکادمیک حرف می زند. او دارد برای طلاب سخنرانی می کند و حرفهای او در دیسکورس خودش خیلی هم خوب معنی می دهد.

Amin گفت...

خير قربان، برای دانشجويان صحبت می‌کند و نه طلاب (گو اين که چند طلبه هم در جلسه هستند) در ضمن حرف خودمتناقض در هيچ ديسکورسی خوب معنی نمی‌دهد. اين که کسی از انگليسی و خودباختگی در برابر غربی‌ها بدش بيايد ولی جا به جا از اصطلاحات انگليسی (آن هم غلط) استفاده کند و تأييد روزنامه‌ی فرنگی را به عنوان سند افتخار بياورد (گو اين که تأييدی هم در کار نبوده) خودمتناقض است و تنها در ديسکورس خودفريبی معنای خوبی می‌دهد.

ناشناس گفت...

با این که صداش رو شنیده بودم خوندنش هم لطفی داشت. ممنون.

ناشناس گفت...

این دکتر عباسی یک موقعی تو زمان حمله آمریکا به عراق خیلی تو تلویزیون میامد. خیلی هم ور می زد. نکته جالبش به نظرم حماقت دست اندرکارای تلویزیون و کسایی بود که می دیدند و واسش کامنت می دادند. بازم به سپاه که افسار یارو رو کشیدند و جمعش کردند.

ناشناس گفت...

حالا خوبه زمان جنگ عراق ما ایران بودیم وقتی این مرتیکه میومد تو تلوزیون میگفت آمریکا ماه ها پشت در بغداد میمونه و بهدش بدون پیروزی از عراق میره ! اونایی که گول زر زرهای عباسی رو درباره استراتژی قطره چکانی صدام (خدایا توبه این کس خلا رو واسه خلق کردی) خوردن چن تا شام سر زمان تسلیم صدام به من باخته باشن خوبه؟ اینایی هم که میان اینجا از این مرتیکه دفاع میکنن تقصیر خودشون نیست یادشون از زر زرای یارو نمیمونه چون به کسی بابت این زر زرا شام نباختن.

من فقط نگران خانواده ام تو ایران هستم که ممکنه بخاطر خریت اینها به خطر بیفتن

بايگانی