باسمه تعالی
يا قَومِ لَكُمُ المُلكُ اليَومَ ظاهِرينَ فِي الأَرضِ فَمَن يَنصُرُنا مِن بَأسِ اللَّهِ إِن جاءَنا (سوره مبارکه غافر آیه 29)
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (سوره مبارکه انفال آیه 25)
نمایندهی محترم مردم ... در خبرگان رهبری
حضرت آیت الله ...
سلام علیکم
ما موکلان حضرتِ عالی طبقِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران، که میثاقِ بین مردم و حاکمیت است، وظایفی را به شما واگذار کردهایم که معالاسف از کم و کیف انجام آنها بیاطلاع ماندهایم. طبقِ اصلِ 109 این قانون رهبرِ کشور باید واجدِ شرایط و صفاتی باشد که اصلِ 111 تشخیص وجودِ این شرایط و صفات و تداومِ آنها رابه عهدهی شما و همکارانتان در خبرگانِ رهبری گذاشته است. معالوصف ما موکلان شما بیخبریم که شما چگونه شرایطِ افتاء در ابوابِ مختلفِ فقه را در رهبر کنونی، جناب آقای آیت الله سید علی حسینی خامنه ای، یافتهاید؟ و چگونه ایشان را واجدِ عدالت و تقوای لازم برای وظیفهی سنگینِ رهبریِ امت اسلام میدانید؟ و چگونه گمان میکنید که معظم له دارای بینش صحیح سیاسی و اجتماعی هستند؟ تدبیر ایشان چگونه بر شما روشن گشته و چگونه دریافته اید که در تمام شئون گسترده و اختیارات موسع شان در امور نظامی، قضائی، تبلیغاتی و صدا و سیما و سیاست های کلی نظام مدیریت درستی داشته اند؟
این وظیفهی سنگین به عهدهی حضرت عالی بوده است با این حال این جانبان که موکلان شما هستیم و این نامه را امضاء کرده ایم و در تهیهی آن جمعاً مشارکت داشتهایم، اکنون تردید جدی داریم که حتی یکی از شرایطِ فوقالذکر برای رهبری در معظم له موجود باشد. ایشان فقیه برجستهای نبوده اند که فقاهتشان در اثر سالها تدریس و تألیف در حوزههای علمیه معلوم گشته باشد. بیعدالتی ایشان در حق اقشاری از جامعه چون ما آشکار است و این تظلمنامه خود گواه این مسأله است. سیاست ایشان مریدپروری با تمام ابزارهای تبلیغیِ شرعی و عرفی بوده است و سرکوب اقشار مخالفِ رویهی ایشان به وسیله مریدانشان و بهرهمند کردن این مریدان از انحصار امکاناتی که حق عموم مردم است. انحصار صدا و سیما در دست ایشان برای معظمله کافی نبوده و تمام صداهایی را که با منویات ایشان هماهنگ نبودهاند با برچسب «پایگاه دشمن» یا «فریبخوردهی دشمن» و ابزارهای قضائی و امنیتی تضعیف و محذوف نمودهاند، چه مطبوعات و روزنامهها و چه روشنفکران و نویسندگان و دانشگاهیان و حتی فضلای برجسته و مراجع مسلم تقلید در حوزهها. هر کس را که با شخص ایشان مخالف بوده برچسب دشمن زدهاند و بسیاری از این افراد را که سابقهی خدمات فراوان به اسلام، انقلاب و کشور داشتهاند حذف کرده، و تنها به حذف آن ها اکتفا نکرده بلکه به زندان ها افکندهاند. قوهی قضائیه که باید منشأ عدالت و تکیهگاه همهی مردم باشد به یکی از ابزارهای متعدد اعمال قوهی قهریهی معظم له تبدیل گشته و فساد آن از بیاعتمادی عمومی به آن مشخص است. در سیاستهای کلی نظام، در بیست سالی که از تصدی ایشان در این مقام میگذرد، کشور ما در مقایسه با همسایگان و کشورهای مشابه در جهان پیشرفت مورد انتظار را نداشته، دو دستگی و اختلاف شدید در داخل، و انزوا و طردشدگی در جهان، ثمرهی سیاست های دشمن تراشانهی ایشان است.
در بیتدبیری ایشان همین بس که با تبریک بیموقع و عجولانهی ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد در بیست و سوم خرداد ماه سال جاری، راه بررسی عادلانه و بیطرفانه به شکایات دیگر نامزدهای ریاست جمهوری را، که همگی از رجال مورد وثوق نظام جمهوری اسلامی بودهاند، مسدود کردند و شک و شبهه در صحت انتخابات را، که از قضا همهی نامزدهای شکستخورده در آن مشترک بودند و با چنین بررسی بیطرفانهای به راحتی رفعشدنی بود، چون یک گناه جلوه دادند و موجبات اعتراض و ناامنی گسترده و نارضایتی بسیاری از مردم را فراهم آوردهاند که هنوز پس از گذشت هفت ماه، با تلاشهای بسیار نیروهای امنیتی، قضائی، تبلیغاتی و نظامی تحت رهبری ایشان هنوز حل نشده است.
معظم له بیش از بیست سال است که در بین مردم نبوده و از انتقادات و اعتراضات جدی مردم به دور بودهاند مبادا بر دامان تقدس ایشان گردی بنشیند؛ تقدسی که خود ثمرهی تبلیغات بی وقفهی دستگاههای تبلیغاتی بوده است که هزینهشان از بیتالمال و خزانهی کشور تأمین میشود. در این بین همواره حضرتشان متکلم وحده و مردم مستمع خاموش بودهاند. نتیجهی چنین تنزهطلبی و تقدسپروری آن بوده است که تمام منتقدان دلسوز که سخن تلخ میگفتهاند از اطراف ایشان حذف شده و چاپلوسان و مریدان شیرینزبان که به فرمان ایشان ماست را هم سیاه میبینند اطراف شان را گرفتهاند. در سطح جامعه نیز دستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای که عمدتاً در انحصار ایشان است با توجیه «جنگ روانی» هر دروغگویی شیرین را مجاز کرده و دستگاههای قضایی و امنیتی که ریاست عالیهشان منصوب معظم له است هر راستگویی تلخ را به دلیل «همنوایی با دشمن» عقاب کردهاند. بالنتیجه ایشان تدریجاً فاقد بینش صحیح سیاسی و اجتماعی گشتهاند و نتایج این بینش نادرست در تدابیر بی نتیجهشان و بی اثر شدن سخنانشان بر عموم مردم عیان گشته است.
شما بنا به عقد وکالتی که با آرای مردم بر ذمه تان گذاشته شده، در این باره مسئولاید. والله ما از شما و حقی که از ما و نسل های آینده بر گردن شماست نخواهیم گذشت اگر در ادای این حق و وفای به عهدتان ذرهای کوتاهی کنید. در این وظیفه و پیمان هیچ تقیه ازنیروهای امنیتی و وحشتآفرینان دستگاه معظمله و یا بیاطلاعی از تضییع حق به دلیل حسن ظن یا منحصر ماندن به رسانههای حکومتی نیز عذری پذیرفته از شما نخواهد بود چرا که نمایندهی ملتاید و پیمان بستهاید که بر مبنای قانون اساسی و دین مبین از فساد مقام رهبری پیشگیری کنید و هیچ راه قانونی دیگری برای رفع چنین فساد عظیمی موجود نیست. اکنون تنها راهی که برای حفظ تمامیت نظام مقدس جمهوری اسلامی به نظر میرسد، تغییر جدی رویهی مقام رهبری است.
بر این مبنا ما از حضرت عالی میخواهیم که در اسرع وقت با همکاران گرامیتان در خبرگان رهبری با جدیت در مورد مشکلات کنونی صحبت کنید و صلاحیت جناب آقای آیت الله سید علی خامنه ای را برای ادامه تصدیشان بر مقام رهبری پس از بیش از بیست سال دوباره بررسی بفرمایید. بقا و استواری نظام جمهوری اسلامی از ابتدا مبتنی بر اقبال عموم به رهبری بوده است و اکنون سیاستهای معظم له کار را به جایی رسانده که گروه غیر قابل اغماضی از ملت ایشان را به ناروا در روز عاشورا در پایتخت علناً به یزید ابن معاویه لعنت الله علیهما تشبیه میکنند و در مقابل پذیرای چوب و چماق و گلولهی مریدان ایشان و نیروهای امنیتی میشوند و تعدادی از آنان کشته میشوند. چنین نفرت و ادباری از سوی بعضی اقشار مردم باید ندای هشداری برای شما و همکارانتان باشد. همانطور که بنیانگذار نظام امام خمینی (ره) فرمودهاند نظام جمهوری اسلامی معادل با هیچ شخص یا گروهی نیست؛ و وجود فردی در رهبری که شرایط لازم را داشته و واجد اقبال عام باشد برای حفظ نظام و وحدت ملی ضروری است.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ، وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ، لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَٰلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ، لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ، أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَاد، وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ
والسلام
دی ماه 1388 - محرم الحرام 1431
4 comments:
من اگرچه با گفته های دوست دانشمندتات صددرصد موافقم اما از جهتی با این حرکت شما همدلی می کنم. از این جهت که معتقدم باید آنقدر این حکومت را از راست و چپ بیانیه باران و راهکار باران(!) کرد که بالاخره مجبور شود یک جایی کوتاه بیاید. البته می دانم که این امیدی واهی بیش نیست.
به هرحال... تنها نکته ای که در این نامه مرا نگران می کند طولانی بودن آن است. بیم آن دارم حضرات خبره(!) را حین خواندن آن، هفت-هشت باری چرت ملس برباید! و تا به آخر نامه می رسند هرچه به مغز پوکشان فشار وارد می آورند خاطر مبارکشان نیاید که اصلا داستان چه بوده است!
الهه
راستی در این عبارت پایانی پاراگراف ماقبل آخر: "بیاطلاعی اکنون تنها راهی که برای حفظ تمامیت نظام مقدس جمهوری اسلامی به نظر میرسد، تغییر جدی رویهی مقام رهبری است.
واژه ی "بی اطلاعی" به نظرم نامربوط می آید. بهتر است حذف شود.
الهه
الهه عزیز ممنون که متن را با این دقت خواندید. آن قسمت تصحیح شد. امیدوارم پیشنهاد «بیانیه باران» شما مورد توجه قرار بگیرد.
امین جان
باید اکبر گنجی باشی تا حرفت درخور توجه شود! حتما مقاله اخیر گنجی با عنوان فروپاشی رژیم یا فروپاشی جنبش را خوانده ای. بهرحال اینکه پیشنهاد عزل ولی فقیه از طرف چه کسی مطرح شود چندان مهم نیست، آنچه اهمیت دارد اینست که بتوانیم با بحث و مذاکره موافقان و همفکران بیشتری گردهم آوریم و قدرتجنبش را بیشتر کنیم. به امید پیروزی
ارسال یک نظر