ده پانزده سال پيش، شبکهی اول تلويزيون ايران ساعت چهار بعد از ظهر شروع به پخش برنامه میکرد. ابتدا مدتی به پخش تصوير افراد گمشده میگذشت: تصاوير ثابت از افرادی که ششماه، يکسال يا چند سال اطلاعی از آنها در دست نبود. بعد نوبت برنامهی ما بود: برنامهی کودک.
آدمک کارتونی قدمرو سه بار میرفت و برمیگشت و پرده را که میکشيدند، برنامه شروع میشد. انواع کارتونهای ژاپنی، از انواع انسانها و جانورهايی که مادرشان گم شده بود و دنبالشان میگشتند. هاج زنبور عسل با آهنگ دلهرهآور «پرواز زنبور عسل» اثر ريمسکی-کورساکف آغاز میشد و تصاوير ترسناکی از فرار هاچ از دست دشمنان ترسناکاش، به خصوص آخوندک سبزرنگ را نشان میداد. برای جلوگيری از بدآموزی، آخوندک را به اسم فرنگیاش، يعنی مانتيس معرفی میکردند؛ اما اين مانع بدآموزی نمیشد: بعدها هر وقت گويندهی تلويزيون شروع میکرد اطلاعيهای را با صدای پرطنين و خيلی جدی بخواند دربارهی يک مراسم مداحی که در آن «حاج صادق آهنگران»، «حاج منصور ارضی»، «حاج سعيد حداديان»، حاج فلان و حاج بهمان شرکت داشتند، ما خودمان هاج زنبور عسل را هم به فهرست آنها اضافه میکرديم.
حنا دختری در مزرعه بود و دنبال مادر. چوبين يک جانور فضايی بود و از قضا او هم دنبال مادرش میگشت. يک سگ آبی بدون مادر هم بود به نام پسرِ شجاع که در يک جنگل با ديگر دوستاناش از قبيل خرس مهربون و خانوم کوچيکه نقشههای روباه مکار و رئيس بدجنس او، شيپورچی - که يک گرگ بود - را خنثی میکردند. نکتهی جالب اين بود که پسرِ شجاع، پدری داشت که تنها به اسم «پدرِ پسرِ شجاع» شناخته میشد و تمام شخصيتها بايد او را با اين اسم طولانی با ريتم موزون صدا میکردند. به خصوص اين نام با لحنِ ببعیِ پزشکِ جنگل که يک بُز بود خيلی قشنگ محسوب میشد و جزو «شيرينکاری»های بچههای دبستانی اين بود که بتوانند «پدرِ پسرِ شجاع» را با همان لحنِ ببعی صدا کنند.
بيت
صدای تو خوب است
صدای تو خوب است
صدای تو سبزينهی آن گياه عجيبی است
که در انتهای صميميت حُزن می رويد
ديدم در سايت بیبیسی فارسی خبر آزادی آقای سيد حسن ابطحی را نوشته و تيتر زدهاند «پدر ابطحی آزاد شد» در حالی که قاعدتاً ابطحی اصلی همان پدر ابطحی بايد باشد! ياد پدرِ پسرِ شجاع افتادم و بقيهی ماجراها، ببخشيد اگر خيلی بیربط بود خاطرات کودکیِ من. «پرواز زنبور عسل» اثر ريمسکی-کورساکف را بشنويد:
Nikolai Rimsky-Korsakov (composed in 1899-1900)
لينکهای مرتبط
- عکسهای برنامههای کودکانهی زمان ما. يک وقت روزی سه بار اين لينک را دريافت میکردم.
- کاميونيتی پسرشجاع در ارکات (ممنوع در ايران).
- نوشتهی پژمان در يک وجب خاک اينترنت دربارهی کارتونهای دوران کودکی.
- سوآلاتِ بیپاسخِ نسل ما: آخر سر اين هاج مامانشو پيدا کرد يا نه؟ اسم پدر پسر شجاع قبل از اين که پسر شجاع به دنيا بياد چی بوده؟ گاو حسن که نه شير داشت و نه پستون، چه طوری شيرشو میبردن هندستون؟ از اينجا.
- تبيين امپرياليسم رسانهای و ارتباط آن با هاج زنبور عسل: «سريال كارتوني هاج زنبور عسل، مهاجران، دكتر ارنست و رابينسون كروزه. در اكثر اين توليدات غصب سرزمينهاي ديگران و كشتار ساكنان اصلي آن و بيرون راندن بخشي از آنها از ميهن اصليشان، جرياني عادي و در راستاي متمدن سازي، ساكنان دور از تمدن آنجا تبيين ميشود.»
9 comments:
امين آقا
يک کلام عالی نوشتی...تا ته ته با دقت خواندم.
من هم احساس مشابه ای نسبت به آن آخوندک سبز داشتم و يکی دو بار هم کابوسش را ديدم.
آقا در ضمن قضيه خيلی وحشتناک تره وقتی این منتيس ها می روند خانوم بازی. راستش در همان حين عشق و حال بانو منتيس مکرمه شروع می کند حاج آقا آخوندک را به جای
ناهار ميل کردن. حالا تصور کنيد آخوندک بدبخت را که تا می گويد "آخ جووون" زرتی شهيد راه تکامل می شود.
رفتار جفت خواری در عنکبوتهای سیاه هم دیده میشود...راستی تو که سیاه نیستی!!؟
چه حافظه ای
salam
Dar morede link cartoon ha: Ooni ke esmesh yadet nist ``mohajeran'' bood.
salam
oon kartooni ke ie dokhtar be nam perin bood ro kasi midooneh esme barnamash chi bood? aia bar asas ketabi neveshteh shodeh bood ia na? agar kasi etelaati dareh mamnoon misham
negar
نگار عزيز،
به اسم «با خانمان» پخش میشد؛ که من همان زمانها ترجمهای از يک کتاب را در ايران ديدهام که ظاهراً مبنای آن کتاب بوده، و ظاهراً نويسندهاش هکتور مالو است از فرانسه. اگر اشتباه نکنم اين مشخصات در ديتابيس فيلم اينترنت خيلی شبيه مشخصات آن کارتون است، و احتمالش هست که همان کارتون باشد.
mamnoonam, hatman peidash mikonam, be dalaieli kheili alaghmandan in cartoono bebinam
merci
negar
واقعا زیبا و دلنشین بود ، دست مریزاد !
من هنوز هم که هنوز است وقتی می شنوم آخوندک یاد همان آخوندک هاچ می افتم ...
ارسال یک نظر