در عکاسی چهره استفاده از فلش توصيه نمیشود، به جز مواقعی که واقعاً چارهی ديگری نباشد. فلش صورت را تخت میکند و تمام سايهها و پستی بلندیهای صورت را از بين میبرد.
اما گاهی از فلش میتوان در عکاسی منظره برای ايجاد جلوههايی جالب استفاده کرد. فرض کنيد در آسمان ابری، ديافراگم را ببنديد و نوردهی را به اندازهای تنظيم کنيد که فقط آسمان روشن ديده شود. در اين صورت، نورِ فلش دقيقاً اثری معکوس عکاسی چهره با فلش خواهد داشت: اين نور به عکس شما عُمق میدهد.
اين نکتهی فنی و ذوقی عکس اطلسیهاست. عکس زير از همان اطلسیها و در همان وقت روز، اما با ديافراگم باز و بدون فلش گرفته شدهاست:
برای ديدن نسخهی بزرگتر روی عکس کليک کنيد.
معمولاً عکسی را که میگيرم چندان ويرايش نمیکنم و به عمل نمیآورم. البته به دليل اين که دوربين اصلیام را دزديدهاند و با يک دوربين ارزان عکاسی میکنم، گاهی مجبورم نويز را کم کنم (عکس قبلی در آسماناش کمی نويز داشت که حذف شد) با اين حال منکر اين نيستم که عملآوری عکس میتواند آن را بسيار بهتر کند. ميرزای عزيز زحمت کشيده و عکس قبلی را به شکل زير ويرايش کرده و آن را روشنتر کرده.
برای ديدن نسخهی بزرگتر روی عکس کليک کنيد.
البته روشنی عکس قبلی من کم بود، اما تاريکی هم يکی از محرکهای بينايی است! راستاش، با آن که عکسی که ميرزا عمل آورده «قشنگ»تر است، اما من حس عکس اول را بيشتر دوست دارم.
پینوشت: متوجه شدم اين عکس قرار بوده همان حسی را ايجاد کند که سونات فرانک ايجاد میکند؛ اين موسيقی را به عکس اصلی اضافه کردم. اين سونات از نظر مارسل پروست، يک نمونهی اعلا از خلاقيت هنری به شمار میآمدهاست، بنابراين مشخص است که عکس من ابداً قابل مقايسه با اين شاهکار نيست: حسی را که میخواستهام با عکس بيان کنم بسيار بهتر در موسيقی فرانک هست.
1 comments:
it is an impressive photo, i did not get the music yet, but i probably will if i listen a few more times :)
thanks,
ارسال یک نظر