۱. شگفتیهایی که از انتخابات سال ۱۳۷۲ در انتخابات ریاست جمهوری ایجاد شده به خاطر این بوده که رای مردم نشانهی سرخوردگی و مخالفت با وضع موجود بوده. توکلی سال ۷۲، خاتمی سال ۷۶ و ۸۰ و احمدینژاد سال ۸۴.
۲. سال ۸۸ هم اگر باور کنیم احمدینژاد ۶۳ درصد رای آورده رای آوردناش به دلیل تخریب افرادی بوده مثل هاشمی و ناطق نوری که بخش خورده بردهی «نظام» محسوب میشدند.
۳.الف. اما اگر باور نکنیم ۶۳ درصد را، و اگر قرار باشد جلیلی با تقلب رای بیاورد (و من هنوز معتقدم که احمدینژاد ۸۸ اینگونه رای گرفت) کاری از رای دادن بنده و شما برنمیآید. فقط حس بازی خوردن و ناامیدیاش برای ما میماند و حسرت انرژیای که صرف بحث کردن با همدیگر کردیم و دلخوریهایی که پیش آمد و غیره.
۳.ب. بر سر هر بازاری این داستان هست که جلیلی کاندیدای نظام است. خوبیاش این است که ذکاوت احمدینژاد را ندارد و به هیچ وجه حاضر به نقد و «تخریب و سیاهنمایی» وضع موجود نیست، کاری که تمام کاندیداهای دیگر به جز حداد به خوبی انجام میدهند.
۳.ج. اگر قرار باشد آرا واقعا شمرده شود (به هر دلیلی که ذکر میکنید، مثل این که دیگر حکومت به یکدستی ۸۸ نیست و اختلاف بین گروههای اصولگرا افتاده و این که «این بار متفاوت است» و حتی سیگنال نجیبانهی نظام با رد صلاحیت هاشمی را نادیده بگیرید) با آرای شمرده شده به دلیل (۱) و (۳.ب) جلیلی از صندوق بیرون نمیآید.
در حاشیه: این البته باید برای دوستانی که مشارکت میکنند نگرانکننده باشد، چون این که با وجود رأیآوری تخریب نمیکند و حتی نقد مجاز و آزاد و همگانی «جریان انحرافی» هم از زباناش در نمیآید شاید از این جهت است که از نتیجه بهش اطمینان داده شده و میداند در فئه قلیلهای است که بر فئه کثیره غلبه میکند به اذن نمایندهی خدا روی زمین. از دیگر شواهد موافق این نظر این است که گفته شده که زبان بدن (body language) جلیلی نشانهی بیحوصلگیاش از مباحث بوده (البته من خودم ندیدهام، در شبکههای اجتماعی خواندهام).
خلاصهاش این که اگر رآی مردم حساب شود جلیلی رئیس جمهور نیست. و اگر رأی مردم حساب نشود بهتر است کسانی که نمایندهای در انتخابات ندارند رأی مصلحتی ندهند و خودشان را سبکتر از این که هستند نکنند.اگر مثل من از جلیلی و تفکری که نمایندهاش است نگرانی دارید یا میترسید یا متنفرید، بهترین کاری که میشود کرد این است که دائم این نکته را که کاندیدای نظام است علنیتر کرد و شواهد آن را جار زد.
اگر جلیلی و حداد رئیس جمهور نشوند، از لحاظ منافع ملی کل کشور تفاوت چندانی بین بقیهی کاندیداها نمیبینم. اتفاقا کاندیداهایی که ممکن است منافع طبقاتی/گروهی من را بهتر نمایندگی کنند و از قبل آنها چیزی به خودم و فک و فامیل و رفقای من بماسد (یعنی عارف و روحانی) متاسفانه برای شرایط کلی مملکت ضرر بیشتری دارند، چون باعث تنش در راس سیستم میشوند و نیروی مسلح کودتاگر و آماده به کودتا، روحانیت حکومتی، حزبالله و در رأس همهی آنها معظمله تمام قوای خودشان را برای متوقف کردن و عدم توفیقشان به کار خواهند بست، که باعث مشکلات بسیار بیشتری خواهد شد. در حال حاضر آدمی مارمولک و خودی و کاربلد مثل قالیباف بسیار برای مملکت مفیدتر است. بهتر هم هست که فحش خس و خاشاک برای هشت سال گذشته از دهان قالیباف به احمدینژاد داده بشود تا از دهان عارف و خاتمی و هاشمی و روحانی. اصولا اصولگرا به اصولگرا فحش بدهد بهتر است.
تنها مشوق قابل اعتنا برای رای دادن این است که رای دادن به حسن روحانی در مقابل سعید جلیلی رای منفی به سیاست حماقتبار، ذلیلانه و بیفایدهی هستهای معظمله هم هست. اما چنان که گفتم چون به نظرم جلیلی یا رای نمیآورد یا با تقلب رای میآورد، بنابراین وسوسهی رفراندوم هستهای ساختن از انتخابات پیش رو منتفی است.
اما چرا معظم له با وجود این که رأی نیاوردنِ طبیعیِ سعیدِ جلیلی خطر بزرگی را متوجه سیاستِ بنیادینِ مقاومتِ هستهایاش میکند او را به میدان آورده؟
سه احتمال
۱. جلیلی حتما قرار است رأی بیاورد، و مجوز مهندسی انتخابات در این جهت هم کاملا داده شده.
۲. معظمله بنای مهندسی بیشتر از رد صلاحیت رفیق ۵۰ ساله ندارند، اما چون در دنیای موهومات زندگی میکنند همچنان گمان دارند که حمایت از سیاست مقاومت هستهای در بین همهی مردم فراگیر است و حتی رأی احمدینژاد را به حساب تسلیمناپذیریاش در مقابل غرب میگذارند (به علاوه سادهزیستی و دیگر چیزها) و به همین خاطر فکر میکنند یک تیر و دو نشان میزنند و هم جلیلی رئیسجمهور میشود و هم حمایت فراگیر ملت از سیاست هستهای معلوم میشود. اگر نظرسنجیها نشان بدهد که جلیلی رأی نمیآورد و مثلا روحانی رأی میآورد شاید در تصمیم مهندسیشان تجدیدنظر بفرمایند.
۳. معظمله هم به بیفایدگی و حماقتبار بودن سیاست هستهای پی بردهاند و از کم شدن حمایت عمومی از آن و تقاضای عمومی برای متمرکز کردن توان کشور بر موضوع فوریتر و حیاتیتر اقتصاد آگاه شدهاند. بهترین راه را برای خلاص شدن با آبرو از این سیاست را در به میدان فرستادن سعید جلیلی دیدهاند. بنابراین قصد مهندسی چندانی هم ندارند و آمادهاند که نیروهای طبیعی کار خودشان را بکنند.
باز هم به نظرم با هر سه احتمال فوق، بهتر است کسانی که در این انتخابات نمایندهای ندارند به شکل ایجابی وارد نشوند و تنها به شکل سلبی در بحثها شرکت کنند. در دو احتمال اول که ورود ایجابی به انتخابات باعث سرخوردگی بسیار است. در احتمال آخر هم، تلاش سلبی و قانع کردن مخاطب عام به رای دادن به هر کس به جز جلیلی کافی است.
6 comments:
این احتمال هم هست که جلیلی نامزد نظام نباشد و نامزد احمدی نژاد باشد. تئوری ای که ایمایان مطرح کرد:
http://imayan.blogspot.com/2013/05/blog-post_27.html
در اینصورت فرضیه مطلبی که نگاشته ای زیر سوال می رود.
غیر از این اگر خیلی مثبت فکر کنیم که احمدی نژاد با تقلب رای نیاورده باشد و تنها بازار هدفش را خوب شناخته و خوب هم هدف گرفته و اگر جلیلی همان سیستم را ادامه بدهد، احتمالا با رای همان قشر به نتیجه می رسد. مگر اینکه معظم له بخواهند دم دولتی ها را واقعا قیچی کنند و به زعم ایمایان، ولایتی یا قالیباف را بیاورد.
کلا شرایط بسیار پیچیده و حتی غیرقابل پیش بینی است. باید دید طی هفته های آتی آیا اخباری از بیت درز می کند که واقعا نظرشان به نظر چه کسی نزدیک تر است و اینکه هاشمی یا خاتمی از نامزدی حمایت می کنند یا خیر...
نوید جان به نظرم جلیلی نامزد احمدینژاد نیست. خود احمدینژاد گفته این موضوع را فراموش کنید. شرایط موجود نشان میدهد احمدینژاد توان و قدرت مادی واقعی روی زمین ندارد که بخواهد نامزد داشته باشد. هواداران مستقلی ندارد. طبقهای که ممکن بود به خاطر یارانهها و سادهزیستی به احمدینژاد رای بدهد بیشتر از همه زیر فشار تورم و بیکاری قرار گرفته، و تمام کاندیداهای دیگر هم از قانون هدفمندی یارانهها حمایت میکنند، و غرضی هم که به خصوص در مورد تورم دائم حرف میزند. چرا باید در این مرد خشک و کمحرف و کمحوصله و تنگ نامزد مورد علاقهشان را پیدا کنند؟ حرف تو و فرضیهی ایمایان در صورتی درست بود که جلیلی علاوه بر شهدا و انرژی هستهای و ظرفیت، از محرومین، مستضعفین، فساد اقتصادی و آوردن پول سر سفره صحبت میکرد، که نمیکند. پس آن گروه را هدف نگرفته است.
این درست نیست که قدرت احمدی نژاد را دست کم بگیرید. اول اینکه محبوبیت اون فقط بخاطر پرداخت پول نبود. بازی هایی که در می آورد میان طبقه ضعیف، نامه ها، انجام پروژه های بدون پشتوانه منطقی و... تنها جهت رضایت مردمی که در حمایت از نظام در اکثریت هستند. شاید به این هم باید حمایت سپاه را هم اضافه کرد.
آنچه فرضیه ایمایان را قریب به واقعیت می کند، عدم واکنش احمدی نژاد به رد صلاحیت مشایی است. که نشان می دهد طور دیگری راضی شده است.
در مورد شعارهای تبلیغاتی هم هنوز قضاوت زود است. ممکن است در هفته آینده خیلی چیزها عوض شود. به همین خاطر است که می گویم اوضاع پیچیده و غیرقابل پیش بینی است. هفته بعد با موضع گیری هاشمی و خاتمی، موضع احمدی نژاد و موضع بقیه اصولگرا ها بهتر می شود حرکت ها را پیش بینی کرد.
نوید جان، استقبالهای مردمی اخیر را از دکتر احمدینژاد در سفرهای استانی دیدی؟ سفرهای استانی دیگر برگزار نمیشوند.
وقتی کسی قدرت واقعی نداشته باشد معقول است که در مواجهه با کسی که تفنگ دستاش است واکنش نشان ندهد. مشائی و احمدینژاد هیچ پایگاه قدرتی برایشان باقی نمانده، از اول هم پایگاه قدرتشان را از نفی وضع موجود و «اکبر شاه» میگرفتند. وقتی خودشان جزو وضع موجودند و لولوی اکبر شاه هم باطل شده، دیگر چه قدرتی؟
دیدید که رای مردم شمرده شد و جلیلی رای نیاورد. اصولا همه ی انتخابات درست و سالم برگزار می شود مشکل اینجاست که شما متوهمین رای خود را رای اکثریت می دانید.
ارسال یک نظر