در تفاسیر است که «حلقه» در داستان ارباب حلقهها بر توانایی تخریب هستهای دلالت میکند. هر کس حتی با نیت خیر و برای محافظت از مردماش میخواهد آن را داشته باشد اما حلقه نیت مستقلی دارد که همیشه بر مدار شر است. بیخاصیتترین جانفدای حلقه golem یا همان غُلام خودمان است که تمام عمر از حلقه حفاظت میکند و در ازای آن عمری دراز و نکبتبار نصیباش میشود.
رهبر جمهوری اسلامی میخواهد توانایی تخریب هستهای داشته باشد تا بقای نظام را تضمین کند. بپرسیم نظام باقی باشد که چه بشود؟ پاسخ میدهد این گردنه را که رد کنیم دیگر همهاش خیر و برکت از این نظام میریزد. میپرسیم سی و چند سال که همهی توان این مردم و این سرزمین صرف بقای این نظام شد، گردنهها پشت هم آمدند و پشتهها از کشتههای جوان این مردم و حرث و نسل این سرزمین صرف بقای شما شد، چه خیر و برکتی نصیبمان شد؟ این چه سرمایهای است که صاحب سرمایه باید خرج بقای آن شود؟ غلام به حلقه خیره میماند و ذکر اوجب واجبات و my precious میگوید.
در همسایگی ایران کشور فقیری که تعصب خطرناک از آن میجوشد بمب اتمی دارد. و همین کشور پایگاه رشد اسلام بیمدارای سلفی است که مذهب غالب ایران را دشمن میدارد. ماجراهای قانون کفرگویی و میزان حمایت عمومی از آن در پاکستان نشان میدهد که این کشور چقدر خطرناک است.
دیگر سو، کشوری اشغالگر و کوچک هم بمب دارد. علاوه بر این دستاورد چند اختراع دیگر هم دارد: این که خودش را حصار تمدن در منطقهای وحشی نشان بدهد و بیزنس جلب توجه و تراکم رسانه برای یک خمپاره را اختراع و لوسبازی کودکانه را و حامیطلبی بچهننهگانه را و قلدرمآبی مظلومنمایانه را وارد حقوق بینالملل کرده و در همین راستا مفهوم خودمتناقض «حملهی پیشگیرانه» را هم ابداع نموده است.
هر دو کشور پروژهی اتمیشان را بیسروصدا پیش بردهاند و از ابتدا به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای هم نپیوستهاند - و همین یک وصف همسایگان از بیکفایتی جمهوری اسلامی کافی است.
یک لحظه تقیهی آقا را باور کنیم که بمب اتم حرام است (با کدام مبنای فقهی؟) و آیهی مندرج در نشان سپاه پاسداران که «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة» «هر چه میتوانید از توان نظامی برای دشمن فراهم کنید» را شوخی بدانیم. محمدتقی کروبی راست میگوید که دریغ از روشن شدن یک لامپ و سوخت گذاری موثر در یک نیروگاه.
غلام موجودی است کینهای، بیوفا و احمق. نزدیکترین دوستاش را برای تصاحب حلقه میکشد اما حتی با داشتن آن هم از پفیوزی و بیخاصیتیاش چیزی کم نمیشود و عمری معتکف آن میماند بی آن که فایدهای از آن ببرد.
4 comments:
عالی
سلام دوست عزیز
من از مشتریان پر و پا قرص وبلاگ شما بوده و هستم. بعد از مدتها دیدم که وبلاگ شما به روز شده است و با اشتیاق پست شما را خواندم.
اشاره نمادین شما شما به ارباب حلقه ها برایم جالب بود و یادآور بحث بی پایان بر سر این که آیا تکنولوژی ها خنثی هستند و یا از خود ذاتی دارند. با این حال من این جنبه از بحث شما را نپسندیدم که بنظر می رسد بحث هسته ای را به شخص اول مملکت کاهش داده اید. به نظر من اشارۀ شما به ارم سپاه، خود گویای این است که بحث هسته ای را باید فراتر از امیال و جاه طلبی های این مقام یا آن مقام دانست (فراموش نکنیم شروع فعالیتهای هسته ای ایران از دولت میرحسین شروع شده و در تمامی دولهای بعد از انقلاب ادامه داشته است و از این گذشته بعضی از نظرسنجی ها نشان می دهند که مردم ایران حداقل تا قبل از این تحریمها نه تنها با داشتن انرژی هسته ای که حتی با داشتن سلاح هسته ای هم موافق بوده اند). در هر صورت از نظر من این آرم و آیه نشان می دهد که قضیه هسته ای را باید در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی تحلیل کرد نه این شخص یا آن مقام.
ناشناس عزیز،
اینجا صحبت از حماقت و بیکفایتی در مدیریت قضیهی هستهای است. وقتی خصلت شرارتبار توان هستهای (که به شکل عامتر، ذاتی هرگونه قدرت مطلقهای هم هست) با این بیکفایتی جمع میشود تصویر گالم (غلام) به ذهنام میرسد. وگرنه در همان داستان ارباب حلقهها گروهها و افراد دیگری هم دنبال حلقه هستند. همانطور که در داستان هستهای کشورمان هم روندهای دیگر و کمتر احمقانهای بوده است و روند کنونی تجسم اش همان جناب خ معظم است.
گذشت زمان نادرست بودن ادعاهای (بی اساس) تان را نشان خواهد داد.
ارسال یک نظر