مدتی ايران بودم. مدتی قبلترش، درگير فراهم کردنِ شرايط سفر به ايران.
نوشتنی زياد ندارم. حس و حالام مثل کسی است که مدتی طولانی زير آب بوده و وقتی سر بيرون میآورد اولين چيزی که توجهاش را جلب میکند صداست، چون زيرِ آب، به جز اندکی گنگ و مبهم، صدا شنيده نمیشود؛ حتی صدای موجهايی که خود آب میسازد.
از عکسهايی که گرفتهام در اين مدت، تعدادی را روی فليکر گذاشتهام.
کامنت برای کسانی که از پشت فيلتر میخوانند.
5 comments:
عکسها را دیدم، جالب بودند. بعضیهاشان را شناختم و بعضیهاشان نه
!!اين جهان کوه است و فعل ما صدا
مولانا البته خواهد بخشيد! شما هم تاسي کنيد.
beinvenu
بنده از این عکسها یقین حاصل کردم در اسرع وقت باید بروم کاشان.
عليك سلام...
تهران آغاز آشوب ها...
يكسري هم به ما بزنيد:
http://anotherblogger.persianblog.com/
تا بعد
I thought you were based in iran! i'll go see your pictures now.
ارسال یک نظر