دربارهی نوع نوشتن در هزارتو توضيحی لازم است: هر ماه يک موضوع انتخاب میشود و همه دربارهی همان مینويسند. اين طرز نوشتن که يادآور انشانويسیهای دوران مدرسه است باعث میشود نوشتهها هم مانند انشاهای آن زمان تنوع زيادی داشته باشند؛ و البته موضوعی که اين بار انتخاب شده به دليل ابهام و کليتاش حتی آزادی عمل بيشتری به نويسندگان دادهاست.
قبل از نوشتن بين نويسندگان هيچ هماهنگی و مشورتی نبوده، بعد از نوشتن هم سردبير ويرايش و تغييری در آن اعمال نکردهاست. شايد اين با يکدستی و هماهنگی نشريه منافات داشته باشد اما خب اين تنوع هم در نوع خود تجربهای است.
موضوع اين ماه «هزارتوی وجود» است و نوشتهی من در آن نشريه مقالهای است در تلاش برای اين که هر نوشتهی مبتنی بر مفهوم «وجود» را بیمعنا جلوه دهد.
دوست عزيزی زحمت کشيد و اين مقاله و مجله را قبل از اين که به قول ميرزا «برود روی هوا» ديد. برداشت اول او از اين نشريه اين بود که تلاشی محافظهکارانه و ادبی است. نکتهی ديگر از نظر او اين بود که با توجه به کم بودن تعداد نويسندگان زن، ما میتوانستيم اسم اين مجله را «هزار ريش» بگذاريم. و نکتهی سوم در مورد عکس من بود که مشمول نظر لطف ايشان شده بود.
با توجه به نوع نوشتن مطلب نمیتوان گفت که طرح اوليهی اين نشريه تلاشی محافظهکارانه و ادبی بوده، چون هر کس هرچه میخواسته نوشته است. ممکن است در عمل و به علت نوشتههای موجود يا انتخاب نويسندگان در اين شماره چنين شده باشد؛ اگرچه حتی در اين شماره هم همهی مطالب خيلی جدی و ادبی نيستند (به عنوان يک مثال نقض، مطلب طنزآميز کلاغ سياه را بخوانيد). در مورد کمتعداد بودن همکاران مؤنث، تا آنجا که من میدانم چند نفر از خانمهای عزيز دعوت ميرزا را نپذيرفتند يا اگر پذيرفتند مطلبی برای اين شماره ارسال نکردند؛ به هر حال پاسخ خود ميرزا را میبايد شنيد و احتمالاً تلاش بعدی او را برای ايجاد تعادل يا تبعيض مثبت جنسيتی شاهد بود.
اما عکس معرف من در هزارتو، عکس من نيست و برشی است از تصوير مرد عنکبوتی زير:
بنابراين اگر نظر لطفی هست به حساب بازيگر فوق واريز شود.
نتيجه: ميرزای عزيز زحمت کشيد و عکس را عوض کرد:
6 comments:
عجب!
سر کاری بود؟
من هم با آن دوستتان موافقم که کمی تا قسمتی محافظه کارنه است. یعنی به قول فرنگی ها ژانر محافظه کار ادبی است. ولی این که این محافظه کاری یعنی چه را باید روش فکر کنم. فکر می کنم یک جور فرق بین نویورک تایمز و نویورک سان است که مطالب سان را که می خوانی، فوری می گویی: چه محافظه کار!
در هر صورت دستتان درد نکند....در مورد آن مفهوم محافظه کارانه بودن هم حتما فکر کرده و نتیجه را ارسال خواهم کرد. در ضمن این دوستتان حرف بی خودی زده، مگر زنان ریش و سیبیل ندارند؟ یک ماه با هر کدام از ماه رویان مورد علاقه تان در جزیره ای دور از تمدن تنها باشید تا ریش و سیبیل ها شان را مشاهده کنید. البته اگر این ماه رویان از نسوان ایران زمین باشند که حتما تا آخر ماه یک کلکی سوار خواهند کرد و کلک ریش و سیبیل را خواهند کند.
امین جان مجددا از حسادت شعله ور شدیم که چرا یک دونه ار همین عکسهای خوش تیپ برای ما پیدا نکردین.
اصلا چرا به عقل خودمان نرسید که از پسر بروس لی استفاده کنیم در فیلم کلاغ .
همینه دیگه تفاوت بین کلاغ و عنکبوت . جل الخالق
کلاغ جان با توجه به زبان معهود کلاغیات نمیدانم اين ابراز حسرت و ندامت که نوشتهای جدی است يا کنايه، اما باور کن عکس عنکبوت با آن هشت تا پا به خصوص برای قاطبهی طايفهی نسوان نفرتانگيزتر از آن است که روی آن کليکی عنايت کنند. در ضمن گمان نمیکردم با حذف رنگ و کوچک کردن آن تا اين حد معنای آن به کل از بين برود و اشتباه برانگيز شود.
سلام...
بهت لينک دادم...
يه سر بزن...
WWW.BATOFUT.BLOGSPOT.COM
خوشحالم که هستی.
مقاله ات هم بسیار جالب بود
مطلب زیر را از وب لاگ از نگاه من، متعلق به آقای احمد قابل نقل میکنم
1-برخلاف برخي دوستان ، آقاي مصباح و همفكران وي جداي از كاست و خواست اصلي قدرت نبوده و نيستند . به همين دليل ، هيچ گوش شنوايي براي دلسوزي هاي علني دوستان ، پيدا نشده است .
آيا تعجب آور نيست كه عليرغم بي اعتنايي رهبري به اين احساس خطرهاي مشفقانه ، باز هم در اين شيپور دميده مي شود و نسبت به طمع آزمندان ، براي رسيدن به مقام رهبري آينده ي نظام و يا توطئه براي بركناري رهبري فعلي ، هشدار تكراري داده مي شود ؟!!
2- بحث هاي مربوط به جمهوريت و اسلاميت نظام نيز نبايد چندان مورد اعتنا قرار گيرد . وقتي در وراي اين بحث ، از « مشرك » بودن كساني كه به اين دوگانه معتقد باشند ، سخن به ميان مي آورند ، آشكار مي شود كه نه تنها نيت بحث علمي در كار نيست ، بلكه در پي « جو سازي و اتهام پراكني » اند . بهتر آن است كه با بي اعتنايي اهل دانش ، جايگاه حقيقي آقاي مصباح و همفكران ايشان ، به آنان نشان داده شود .
ارسال یک نظر