چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴

چرت و پرت‌هايی که روح را چون کنه می‌مکند

مدتی می‌کوشيدم برای پيش‌بُرد امور تحصيلی وبلاگ ننويسم اما وسط کار ناگهان درمی‌يافتم که دارم طرح نوشته‌ی بعدی‌ام را می‌ريزم! نوشته‌ی بعدی مثلاً قرار بود درباره‌ی اسلام‌ستيزی و فوايد آن باشد. مواد خام هم از چندجانب فراهم بود. اما چه فايده.
دل‌خوری‌ها و ناراحتی‌ها در وبلاگستان ساده ايجاد می‌شوند، پس زيادند. فلانی لينک مرا برداشته. ديگری به کامنت من جواب نمی‌دهد گو اين که به زبان بی‌زبانی منتظر جواب بوده‌ام. ديگری که يک کامنت خصوصی برايش فرستاده‌ام چنان عصبانی می‌شود که آن را به طور عمومی منتشر می‌کند و بد و بيراه مفصلی نثار چهار خط سوآل می‌کند. جای ديگری کامنت می‌گذارم که صاحاب گرامی‌اش مدتی خيلی لطف داشته اما کامنت‌ام به دلايل نامعلوم پاک می‌شود! ان‌شاءالله که گربه است. به يکی ايميل می‌زنم ماه‌هاست جواب نداده و حالا شايد شماره‌ی موبايل‌اش را که يک نوبت اشتباهی برای من ايميل کرده بيازمايم! يکی فمينيست است و از «عنکبوت خان» خوش‌اش نمی‌آيد (به ذوق زنانه در بيان نفرت از طريق نام‌گذاری توجه کنيد!) ديگری کمونيست است از اُمّل‌بازی و حزبل‌بازی خوش‌اش نمی‌آيد. يکی دوم خردادی است از تحريمی خوش‌اش نمی‌آيد، ديگری رويکرد به هويت ملی دارد و مدت‌هاست قول داده درباره‌اش بنويسد (درباره‌ی خيلی چيزهای ديگر هم قول می‌دهد اگر وقت پيدا کند) و از انفعال من در برابر غرب خوش‌اش نمی‌آيد. هر کس قانون و اخلاقی برای خودش دارد، می‌آيد چکشی به قوطی حلبی قُر شده‌ی ما می‌زند که صاف‌اش کند و بلکه مطابق مرام خودش مرا هم ادب کند. من کشته مرده‌ی کامنت‌هايشان هستم ولی گاهی چکش را که می‌زنند می‌روند به امان خدا و منتظر نتيجه‌ی تأديب‌شان هم نمی‌مانند. حق دارند، مثل من که وقت مفت ندارند.
وبلاگستان محل تورم شخصيت‌های ورم‌کرده‌است (اين جمله‌ی قصار را بدهيد با آب طلا بنويسند!) اما کسی خبر دارد بنيان‌گذار اين خودبزرگ‌بينی‌های اينترنتی کجاست؟ زنده‌است يا مرده؟ احتمالاً کسی در دنيای وبلاگ فارسی اهميت نمی‌دهد چون خودبزرگ‌بينی اجازه نمی‌دهد! ما نمی‌توانيم باور کنيم آدم‌های لجوج و پررو و خودپسند هم گاهی ممکن است دردمند و اندوهگين و نيازمند همدردی باشند. تنها هديه‌ی ما فحش‌های پشت سر هم است که روانه می‌شود و «بچه مزلف» و «بچه آخوند» تازه مؤدبانه‌ترين‌شان است.
به تازگی گفته‌اند وبلاگ از جنس content نيست و از جنس communication است. پس شايد تنها کسی که از وبلاگ درست استفاده می‌کند شخص شخيص آقای نيک‌آهنگ کوثر است که وبلاگ‌اش تجلی يک شخصيت کاملاً برون‌گرا و اجتماعی است: روزنامه‌نگار است، خاطره می‌نويسد، نيش و کنايه می‌زند و جا به جا وارد «مذاکرات هسته‌ای» می‌شود، از زندگی روزمره می‌نويسد، کاريکاتور می‌کشد و خلاصه پر است از سرخوشی و نيروی فنری که از زير بار سال‌ها سانسور رها شده (ماشاءالله).
وبلاگ نوشتن برای بعضی ممکن است ادامه‌ی زندگی حرفه‌ای (خبرنگاری، روزنامه‌نگاری، سياست‌مداری، عاشق‌پيشگی، شاعری، مداحی، روضه‌خوانی، ...) باشد، برای بعضی مثل جروبحث‌های سبک روشنفکری در کافه‌های قديمی باشد، و برای بعضی منتشر کردن مقاله‌های آماتوری که هيچ‌جای ديگر منتشر نمی‌شوند. کسانی هم فکر می‌کنند عقايد مهمی دارند غافل از اين که تنها به درد خودشان می‌خورد. آن چه در اين بين غايب است بحث اقتصاد است. وبلاگ نوشتن چه فايده‌ی مشخص مادی برای من دارد؟ لطفاً وبلاگ‌نويسان اقتصاددان نئوکلاسيک جای دور نروند و عمل سوسياليستی وبلاگ‌نويسی را به دقت بررسی کنند: يا ما يک عده ديوانه هستيم که وقت عزيز خودمان را (که معادل طلاست) می‌گذاريم برای نوشتن يک سری متن که مفت و مجانی در اختيار همه هست و تازه خريدار هم ندارد، يا تئوری‌های آن‌ها درباره عرضه و تقاضا و غيره اشکالات مهمی دارد!

7 comments:

ناشناس گفت...

امين عزيز سلام. فكر كنم به سبك نوشته‌هاي فاخري مثل چرا بايد كلاسيك‌ها را خواند يا چرا مردم شورش مي‌كنند بايد پرسيد چرا مردم وبلاگ مي‌نويسند؟
به نظر من ماجرا اصلا سوسياليستي نيست و ابدا هم جنبه از خود گذشتگي ندارد. ماجرا ماجراي رضايت شخصي است. حال اين رضايت مي‌خواهد از گفتن حرف‌هاي ته دل ناشي شود، يا از معروف شدن،يا از ياد گرفتن از كامنت‌ها، يا از سخن گفتن با كسي يا پيدا كردن دوستان جديد و الخ. فكر كنم هر وقت كه مجموعه مطلوبيت ناشي از اين جور امور كم‌تر از هزينه اي كه آدم براي وبلاگ ميزاره بشه خود به خود بي‌خيالش مي‌شه مثل خيلي‌هاي ديگه. اتفاقا وبلاگ هم پديده‌اي كاملا نئوكلاسيكه! شاد باشي

ناشناس گفت...

Also all speaking subjects are alienated from nature but some are more alienated than others People valuing the Internet too much and specially bloggers are among the worst and as you have said we all know who is the “ father” of this phenomenon. Hoder is the symphony of all mental disorders; he is the best museum of sickness of soul in the planet earth. This post of you is the best psychological description of personalities, which I was trying to tell people in my comments Welcome to sane society. Sahand

Amin گفت...

Sahand I've sent you an email. I think professional comment writers are worse than worst internet-addict bloggers.
Next time I won't ignore any offensive remark about other people here, please mind your language.

ناشناس گفت...

امين عزيز سلام. ايده‌ات را خواندم و كلي انرژي گرفتم. ايده هيجان انگيزي است و موافقم كه اگر بازار وبلاگ شكل بگيرد اوضاع خيلي عوض مي‌شود.
شاد باشي

Sibil گفت...

امین آقا،
این مطلبت را دوست دارم!

ناشناس گفت...

Well, well, well: look who is talking. His name is Mr. Polite, Mr. Civilized, and Mr. Nice, Mr. Morality and professor of Ethics in University of Zanbor. Please well come Mr. Amin. Amin: mi bakhshid ha “ koneton ra mesle kabk kardid to barf ve fekr mikonid ke kasi shoma ra ne mibine.” You have labeled ten thousands plus bloggers as having inflated personality and you have objected to my comment calling Hoder a mentally derailed person. Do you know that “ Inflated Personality” is a mental disorder? Hoder does not need you to be his lawyer. He loves to be insulted, to be humiliated, just look at his comment section, more than %98 of the posted comments are insulting and all have passed through his censor machine. He is a masochist. And do not worry about his health, I just called last night and he is doing just fine in Montreal Mental Institution. Do you really know what the hell you are talking about? If you do not like to write, why not just shut down this petty business and go with your life. Instead of – excuse my language—barking too high, try to have a couple sharp teeth to bite. I have nothing to talk with an idiot that judges people with their academic degree. Do we judge Shamlu, Molavi, Hafez, Nezami, Bironi, Razi, Einstein and thousand of other great thinkers with their degree?

PS # 1 Please keep in touch with Abtahi and Hoder. Hoder have some connections and thanks God you know how to talk from both sides of your mouth, so in future you may be quailed as an akhond and Abtahi would be a great help, after all he still have the mask. So you may have some future in the system.

PS# 2: about the “ comment posters” I need to say that without us, most of you shallow minded bloggers would explode for not getting comments, just read your own post and once a while others. By expressing our mind, actually we are giving you guys a favor, after all who reads these garages anyhow?
Sahand

ناشناس گفت...

Aghaye Amin: When I did cut &past, I made a mistake copying some other stuff into my comment. Sorry that part had nothing with you, I was addressing some one else so the following part was not meant to be posted here.”

. I have nothing to talk with an idiot that judges people with their academic degree. Do we judge Shamlu, Molavi, Hafez, Nezami, Bironi, Razi, Einstein and thousand of other great thinkers with their degree?

Sahand

بايگانی