یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۸

مسکو، پکن یا تهران؟




گربه را هم اگر در سه‌گوش گیر بیندازی فرار نمی‌کند و چنگ می‌اندازد چه رسد به کسانی که همواره آرزو کرده‌اند که مرگ‌شان شهادت در راه خدا باشد و راه فعلی خودشان را هم خدایی می‌بینند.

لطفا این اشتباه را نکنید. سید علی باید همین‌جا بماند و رئیس حزب خودش باشد. سید علی نماینده‌ی یک بخش تاریخ ماست که هر چه‌قدر از آن منزجر باشیم حذف‌اش نمی‌توانیم کرد. مراد و آقای گروهی از جامعه‌ی ماست که کم نیستند و به پکن و مسکو نخواهند رفت و در این کشور حق حیات دارند و ما هم باید با همان‌ها زندگی کنیم.

مگر آواره کردن محمد رضا پهلوی و هواداران‌اش به اطراف دنیا تجربه‌ی مثبتی بوده؟ مگر انقلاب ۵۷ خودش به اندازه‌ی کافی زشت نبوده که حالا ما می‌خواهیم کاریکاتورش را هم بکشیم؟


5 comments:

Daniel گفت...

رئیس حزب خودش؟ می بخشید ولی در بی در و پیکر ترین کشور های دنیا از جمله همین حکومت اسلامی ایران هم ، کسی که سو سابقه داشته باشد حق فعالیت سیاسی ندارد ( در ایالات متحده کسانی با سو سابقه جنایی از شرکت در انتخابات هم منع می شوند ) بعد ایشان که مظنون به نسل کشی ست حزب هم راه بیاندازد؟ بی شک دادگاهی نمایشی که او را به اعدام محکوم کند بزرگترین لطف در حق او در قبال تاریخ خواهد بود و برای ما نامطلوب ، ولی در همین عراق هم ، دیروز علی شیمیایی را به دار آویختند ، منتها بعد از چند سال محاکمه و ۳ حکم مجازات جداگانه به خاطر جنایات ش.
برای ما ایده آل این ست که او تا ابد در زندان باشد ، همانطور که جانیان اجتماعی جایشان همانجاست. حتی پینوشه شدن او هم سرافکندگی ایرانی خواهد بود.
موفق باشید

Amin گفت...

دانیل عزیز اگر مرید نداشت حرف شما کاملا درست بود اما مشکل این است که عده‌ای از هموطنان ما (که کم نیستند و همه هم حقوق‌بگیر نیستند) مرید او و هوادار جدی دیدگاه‌های ایشان هستند. همه را می‌شود تا ابد زندانی کرد؟ اگر ایشان هم حبس ابد شود دیدگاه ایشان در جامعه یک نماینده می‌خواهد.
محاکمه‌ی او هم بسیار دشوارتر از محاکمه‌ی علی شیمیایی و صدام حسین است چون نمی‌توان به سادگی او را متهم به جنایات جنگی و نسل‌کشی کرد.

Daniel گفت...

کسی سخنی از به زندان افتادن «طلبه«های آقا ، مادامی که جنایت نکرده باشند نکرد. به شما اطمینان می دهم ایشان سر هفته یک جانشین برای مرادشان تحویل می دهند که بتوانند پرستش اش کنند. پدر بزرگ من نقل می کند که بقالی ده شان ، تا چند هفته قبل از انقلاب بهمن ، سر در مغازه ش نوشته بود خدا شاه میهن ، مرتب هم راپورت جوانان انقلابی ده را به کدخدا و پاسگاه می داد . از فردای روزی هم که فهمید خمینی آمده ، یک تمثال از وی را نصب کرد جای آن سه اسم. از جانب این افراد خوشبختانه هیچ نگرانی نیست که کیش شخصیت پرستی بخشی از ژن ایرانی شده است.
مطمئنا لازم نیست بیشتر توضیح بدهم که کسانی که علیه جمهوری آینده دست به سلاح نبرند و نخواهند با حکومت وحشت ، از پلکان قدرت بالا بروند آزادند نماینده داشته باشند ، حساب ایشان اما از آمران جداست. آمران تجلی یک نوع فکر فاسد هستند. برای همین معتقدم که به زندان مجازات نیوفتادن امثال خامنه ای ، سرافکندگی ایرانی ست.
امیدوارم که شما سخن آخر خود را تنها از روی عجله نادقیق نوشته باشید . برای نشان دادن جنایت پیشگی مافیای خامنه ای این قدر مدرک ریخته که جمع کردن ش نیاز به «آدم» ش دارد.در این زمینه سلسله مطالبی که اکبر کنجی درباره امکان محاکمه این نظام به اتهام نسل کشی کرد راه گشا ست.
با احترام

Amin گفت...

نمی‌دانم چطور به این اطمینان رسیده‌اید؟ مقایسه با شاه نمی‌تواند درست باشد. آیا شاه هم توانست یک نظام ایدئولوژیک بسازد که پس از رفتن‌اش بماند؟ اگر هم می‌کوشید ایدئولوژی شاهنشاهی باستانی ایران را جا بیندازداین ایدئولوژی بر مبنای فره ایزدی و حقانیت قدرت بود. طبیعی است که وقتی از قدرت ساقط شد حقانیت‌اش هم با او برود. اما ایدئولوژی خامنه‌ای بیشتر از آن که بر فضایل خود بنا شده باشد بر رذایل دشمن بنا شده. مبتنی بر توطئه‌ی دشمن و شهادت و مظلومیت خودی‌ها است. شعارش این است که ما را بکشید تا هواداران‌مان به حقانیت ما پی ببرند. شهید شدن آرزوی آن‌هاست که در مدیریت درست هنگام در دست داشتن قدرت و نشان دادن حقانیت‌شان در این دنیا ناتوان‌اند.
بنابراین مقایسه‌تان درست نیست به نظرم.
در مورد امیدواری شما به دقت نداشتن من: اتفاقاً دقیق نوشتم و گفتم خامنه‌ای را نمی‌توان چون علی شیمیایی به راحتی به نسل‌کشی (genocide) و جنایت جنگی (war crime) متهم کرد با آن که در جنایت کردن نظام زیر نظر رهبر تردیدی ندارم اما دشواری کار متهم کردن کم نیست و تجربه‌ی محاکمه‌ی افرادی چون میلوسویچ در دادگاه لاهه این را نشان می‌دهد.

Daniel گفت...

من مقایسه ای صورت ندادم. اگر نوشته ام گمراه کننده بود پوزش می خواهم. تنها مثالی زدم از شخص پرستی ، که به نظر شخصی ام ، بعد از تمایل بی انتها برای با و در قدرت بودن ،‌رانه اصلی تمایل حزب الهی ها به خامنه ای ست.منظورم این بود که این شخص پرستی چندان به سوژه ش کار ندارد : هیتلر یک افسر میان پایه و معمولی بود ، اما وقتی قرار بر پرستش شد ، در ایران برایش منبر خواندند که یار امام عصر است و زیر لباس ش تمثال علی حمل می کند.
همچنان تاکید می کنم که هدف هیچ انسان متمدنی نباید نابودی فیزیکی ( اعدام ) طرف مقابل ش باشد ، همانطور که قبل هم نوشتم ، بزرگترین لطف در حق خامنه ای ، اعدام کردن ش است. به این نکته شما به خوبی دست گذاشته اید.

در این باره فکر می کنم غایت را دوباره با فرض خواستار بودن اعدام برای خامنه ای یا هر کس دیگری توسط من ، به اشتباه گرفته اید. قرار نیست کسی زودتر محکوم شود تا اعدام ش کنیم . برعکس ، قرار است همان روند یک دهه ای مجازات میلوسویچ تکرار شود ، تا هم کلاس تاریخ شود برای مردمان فراموشکار ایرانی ، هم مجازات واقعی باشد برای جنایت پیشگان.
با احترام

بايگانی