دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۶

مکرر

دوست‌ات دارم
آن قدر که شب، عطر مست‌کننده‌ی شب‌بوها را دوست دارد،
و از دوست‌داشتن‌ات آکنده می شوم،
چنان که شبِ تابستانی
در کوچه‌باغ‌های خلوت،
از همان عطر
و از صدای جيرجيرک‌ها
انباشته می شود.

1 comments:

Behdad Bordbar گفت...

خوش به حالت و کور شه چشم حسود.من که اصلا حصودی نکردم.

بايگانی