جمعه، دی ۲۳، ۱۳۸۴

The Sound of Silence


Paul Simon - Soundtrack of "The Graduate" (1967)

Hello darkness, my old friend,
I've come to talk with you again,
Because a vision softly creeping,
Left its seeds while I was sleeping,
And the vision that was planted in my brain,
Still remains
Within the sound of silence.
In restless dreams I walked alone
Narrow streets of cobblestone,
'Neath the halo of a street lamp,
I turned my collar to the cold and damp
When my eyes were stabbed by the flash of a neon light
That split the night
And touched the sound of silence.

And in the naked light I saw
Ten thousand people, maybe more.
People talking without speaking,
People hearing without listening,
People writing songs that voices never share
And no one dare
Disturb the sound of silence.

"Fools" said I, "You do not know
Silence like a cancer grows.
Hear my words that I might teach you,
Take my arms that I might reach you."
But my words like silent raindrops fell,
And echoed
In the wells of silence

And the people bowed and prayed
To the neon god they made.
And the sign flashed out its warning,
In the words that it was forming.
And the sign said, "The words of the prophets
are written on the subway walls
And tenement halls."
And whisper'd in the sounds of silence.

The Sound of Silence - Higher Quality


7 comments:

ناشناس گفت...

friday 13th, not a lucky day to restart!
good luck you need it!

ناشناس گفت...

این طرفا؟

Sibil گفت...

هورا،
من یکی که کلی ذوق کردم، دیدم در وبلاگ ها آمدی بالا. اون هم با چی؟ گویند هر کس این آهنگ را در وبلاگش پست کرد بایستی که فیلم "فارغ تحصیل" آقا نیکولاس را هم دیده باشد که در آن صورت دیگر دل و دینی برایش باقی نمانده است. و خوب البته هرکه این شاهکار آقا نیکولاس را ببیند، دنیایش عوض می شود و البته به طرز طنزالود و آیرونیکی، هرگز نگران آینده اش نخواهد بود.
من عاشق اون صحنه ام که چراغ خاموش می شه و بعد از روشن شدن، دست بنجامین به طرز احمقانه ای رود سینه خانم رابینسونه!
راستی نمونه فارسی اش را هم داریم. اگر رمان همسایه های احمد محمود را خوانده باشی، یک بلور خانمی هست که مشابه خانم رابینسون هست. دلم نمی آید برات بگم. اگر نخواندی از کتابخانه ای جایی بگیر و بخوان.
دلم تنگ شده بود، خوب شد آمدی!

Sibil گفت...

امین آقا،
میگم ها...کم من بیماری نهلیسم دارم، تو هم برداشتی منو یاد این آهنگه انداختی. حالا من موندم و انتقاد ها و بد و بیراه ها و حال نداشته برای نوشتن مطلب آدم حسابانه. عجب شاهکاری هست که جمله "سخنان پیامبران روی دیوار های مترو". عجب شاهکاری هست این خداوندگاری از جنس چراغ نییون!

ناشناس گفت...

تقارن "جمعه" و "سيزدهم" در اين ولايت مااز جهاتي روز خوش شانسي حساب ميشه و جوايز لوتو شونصد برابره!
بعدش هم قطعاً شما با ستاره شناسي، طالع بيني، چيزي مشورت کردي قبلاً و از روز و ساعت سعد پيشاپيش مطلع بودي و بي‌گدار به آب نزدي!!...خوش برگشتي :)
ما که گذاشتيم به حساب شانس خودمان و با اجازه مي‌رويم تا گردش کواکب تغيير نکرده و قمر در عقرب نشده يک شش شماره لوتو هم "وليده" کنيم...امشب داو 103 ميليون است انگار

ناشناس گفت...

به نام مهربانترین
سلام:
باید گفت بنوازید و بخوانید که جناب امین در این سرمای دی ماهی حصار بشکسته و آغازی دوباره نموده.جدا مبارک باشد رقص دوباره قلم( کیبوردتان)
مهرتان هماره پایدار.

ناشناس گفت...

daram archivam ra moroor mikonam. khoshhalam shoma az kasani nisti ke weblognevisi ra boosideand gozashteand labe taaghche.
yek baar baraayam payaam gozaashte boodi ke dar entekhaabaat sherakt nemikoni.
Paaydaar baashi
Ali

بايگانی